Babak Sasani
نظرات رسیده
Babak Sasani
محققی عزیزم، من هم از جوانی، البته نه در رده و دلیری شما، گوهر به اصطلاح چپ داشتم. ولی در همان سال که فدایی( اکثریت) جنایات خمینی و حزب الله را پشت پرده ی امپریالیسم پنهان کرد ،
Babak Sasani
محققی عزیزم، من هم از جوانی، البته نه در رده و دلیری شما، گوهر به اصطلاح چپ داشتم. ولی در همان سال که فدایی( اکثریت) جنایات خمینی و حزب الله را پشت پرده ی امپریالیسم پنهان کرد ، به دل و حواس و عاطفه ی خویش برگشتم. با ماژیک در اتوبوس ها( وقتی همه مسافران پیاده شده بودند) مرگ بر خمینی نوشتم.
وقتی در ترکیه پناهنده بودم با خیل در هم نادان و بی اندیشه ی طرفداران گروهها بیشتر آشنا شدم. مهمتر اینکه مدل ابلهانه ی دنیای سوسیالیسم شرق برایم فرو ریخت. و به اصل تربیتی و اخلاقی خانوادگی، قبل از آلودگی‌های چپ برگشتم. فردیت خود را بازیافتنم و خود ، و نه ایدیولوژی، را مسول رفتار خود دانستم. از آن روزها سالها میگذرد. خود سی سال در سوید کار کردم و بگمانم بنیاد دمکراسی و مسولیت فردی را در جامعه و جهان نسبتن آموخته ام. از سالهای دور دوستان فدایی هستند که دوستشان دارم، برخی نزدیکان خود را در سازمان ها فدا کردند که چهره ی آن فداییان جلوی چشمم هست ولی متاسفانه این دوستان نه با فردیت خود، که از دریچه سازمان به جهان مینگرند، و همین بگمان من اندیشه و دریافت حسی امان را مختل و از رشدشان پیشگیری کرده است.
محققی عزیزم، من هم از جوانی، البته نه در رده و دلیری شما، گوهر به اصطلاح چپ داشتم. ولی در همان سال که فدایی( اکثریت) جنایات خمینی و حزب الله را پشت پرده ی امپریالیسم پنهان کرد ، به دل و حواس و عاطفه ی خویش برگشتم. با ماژیک در اتوبوس ها( وقتی همه مسافران پیاده شده بودند) مرگ بر خمینی نوشتم.
وقتی در ترکیه پناهنده بودم با خیل در هم نادان و بی اندیشه ی طرفداران گروهها بیشتر آشنا شدم. مهمتر اینکه مدل ابلهانه ی دنیای سوسیالیسم شرق برایم فرو ریخت. و به اصل تربیتی و اخلاقی خانوادگی، قبل از آلودگی‌های چپ برگشتم. فردیت خود را بازیافتنم و خود ، و نه ایدیولوژی، را مسول رفتار خود دانستم. از آن روزها سالها میگذرد. خود سی سال در سوید کار کردم و بگمانم بنیاد دمکراسی و مسولیت فردی را در جامعه و جهان نسبتن آموخته ام. از سالهای دور دوستان فدایی هستند که دوستشان دارم، برخی نزدیکان خود را در سازمان ها فدا کردند که چهره ی آن فداییان جلوی چشمم هست ولی متاسفانه این دوستان نه با فردیت خود، که از دریچه سازمان به جهان مینگرند، و همین بگمان من اندیشه و دریافت حسی امان را مختل و از رشدشان پیشگیری کرده است.