آقای هومن گرامی سلام، ممکن است برای من مرزهای سیاستگزاران تاکنونی ایران را صریح روشن کنید و بگوئید که در همین دوران تحمیل سیاست و شیوه اقتصادی غربی که شما از شاه و شیخ بصورت درست انتقاد می کنید، کجا و کی پای یک فرد کمونیست و یا یک اراده اجرائی چپ و کمونیستی وجود داشته است که بر دوایر سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی توانسته باشد اعِمال اراده کند؟ اینچنین موردی وجود ندارد! من نمی دانم چرا شما باین شکل ناباورانه و همزمان ناعادلانه کمونیست ها را با شاه و شیخ فاسد و بنده ی زر و زور مقایسه می کنی؟ در تمام این دوران نیروهای چپ نه سر پیاز بودند و نه ته آن، و شما دارید اغراق می کنید، زیرا که هیچ کس نمی تواند یک فاکت بیاورد که حتی یک کمونیست در دستگاه اداری، اقتصادی و سیاسی کشور دخالت و یا نقش داشته است؟! تا بوده و بوده هر کسی با کمونیست ستیزی برای خودش اعتبار کسب کرده است!
آقای هومن گرامی سلام، ممکن
آقای هومن گرامی سلام، ممکن
بهنام چنگائی
و این نه تنها در ایران که در سطح جهان متداول بوده است. در حالی که کمونیست ها چه در دوره ی شاه و چه در دوره ولایات در کنار کارگران، زحمتکشان، مزدبگیران و اکثریت فرودستان بوده و از منافع لهیده شدگان دفاع جانانه کرده اند و هم از این رو در هر دو دور شاه و شیخ به بی رحمانه ترین و فجیعترین حالت ممکن و تنها برای آزادیخواهی و برابری طلبی شان مورد غضب سرمایه داران، زورمداران و مستبدین قرار گرفته اعدام، زندان و یا سرکوب و منکوب حاکمان تاکنونی شده اند. در ایران و در هیچ دوره ای از تاریخ معاصر، کمتر جریانی وجود دارد به این اندازه (کمونیست ها)مورد قهر و ستیز کور قرار گرفته است، باشد. بیائید انصاف داشته و پرچمدار حفظ ارزش های باشیم که عینا و عملا وجود دارند، حتی اگر از آن ارزش ها متعلق بدشمنان خونی مان باشد. تندرست باشید