آقای هومن سلام، تمام تاکیدات شما به دو جریان شناخته شده برمی گردد و آنها حزب توده و فدائیان(اکثریت) می باشند و تمام! آیا شما جریانات کمونیست و چپ را در این دو می بینید؟ اما لطفا فراموش نکنید که این دو جریان چپ با همه ی فجایعی که ببار اورده اند، هیچگاه در قدرت سیاسی نبوده اند! و از سوی دیگر اصلا عمر چپ در ایران در مقایسه با ریشه و حیات گسترده شیخ و شاه چقدر است؟ انصاف دهید. باید به این دو نکته مهم دقیقا توجه شود. در این مورد، من هم همچون شما این دو جریان را از خط انقلاب منحرف و در راستای منافع ارتجاع و تحکیم مواضع رژیم دیده و هنوز هم آنان را در بخشی از سیاست های کنونی، آنان را دنباله رو رفرمسیم و رفرمیسم مذهبی ها، استحاله چی ها و اصلاح طلبان ناراضی از بساط رژیم اسلامی می بینم. بهر رو فجایع آنان برای ما کمونیست ها و چپ ها و تاریخ مبارزات برابری خواهانه در ایران هرگز فراموش نخواهند شد.
بی گمان تا نابرابری و تبعیض و ستم سرمایه و ارتجاع در جوامع بشر باقی باشد این تناقضات و بیعدالتی ها به پیدائی و حضور عدالتخویان و کمونیست ها برای احقاق خواست طبیعی زندگی نداران و فرودستان دامن خواهد زد. بیائید براستی و بی طرف فکرش را بکنید که کدام دعوی آسمانی و زمینی، تاکنون صادقانه و عملا استعداد واقعی برابری سازی اجتماعی را داشته، دارد و بپیش برده است؟ اگر صادق باشیم کمترین وجود دارند! پس کمونیست ها با همه ناتوانائی هایشان و عوارض بد و پستی که با نام مختلف در عرصه جهان داشته اند، هنور آنها و تنها آنها مصمم ترین نیروی مردمی و انقلابی جهان هستند که برای مساوات می رزمند. تاریخ گواه آن است. در آینده هم دیگر هیچ حزب کمونیستی نباید جای کارگران و توده های زحمتکش را بگیرد که فجایع استالین ها بوجود بیاید. همینک و در آینده درب احزاب کمونیستی برای عبور و مرور مردمی و کارگری همچون گذشته تنگ نخواهد بود، بدانسان که بود« آنان که داخل بود از شدت چاقی بیرون نمی توانست بیایند و آنکه می خواست وارد حزب شود از شدت تنگی درب امکان ورود نداشت» این عصر و تفکر چنینی اخزاب چپ و کمونیست باید همجنان گذشته نباشد و بسیاری از این سنت الیته گرائی دیریست فرو ریخته است و ما بدنبال تداوم هر چه بیشتر و بهتر آنیم. تندرست باشید