رفتن به محتوای اصلی

شرایط و خواست دوران گذشته می

شرایط و خواست دوران گذشته می
نظرات رسیده

شرایط و خواست دوران گذشته می طلبید که تشکل ها بوجود آیند. عبور از جامعه توده وار بر بستر دهقانی (پراکنده ) به جامعه شهری (جمع شونده ) آن پیش زمینه یا بستری بود که سازمان خواهی یا تشکل پذیری را می پذی

مشکل فقط ایران و ایرانی نیست.
شرایط و خواست دوران گذشته می طلبید که تشکل ها بوجود آیند. عبور از جامعه توده وار بر بستر دهقانی (پراکنده ) به جامعه شهری (جمع شونده ) آن پیش زمینه یا بستری بود که سازمان خواهی یا تشکل پذیری را می پذیرفت.
جمع شدن حرفه کاری زیر یک سقف ، محل کار ، صنف ، ارگان محلی ، مسکونی ، سازمانی و..... در واقع همان شهر نشینی ، بستر مادی ، عینی بوده است که بسادگی مجموعه نیاز ها را در غالب سازمان اجتماعی ، به صورت خواست ، تحمیل می کرد. تک سلولها در پیوند ناگزیر برای بقا به شکل و شمایل روی آوردند تا پاسخگوی پیشرفت زمان باشند
سیستم های کوشا و یا دموکراتیک ، بوراکراتیک به تناسب به این نیاز دوران مجبور یا مشوق ایجاد گر این نیاز زمان بوده اند. . اما این نیاز سارمانپذیری در جوامع غیر دموکراتیک یا سنتی که به سمت شهرنشینی لنگان لنگان قدم بر می‌داشتند، بمانند زایمان ناخواسته یا سختی شده بودند، که به سزارین انجامیدند، اغلب با از دست رفتن کودک یا خود مادر . تناقض یا تصادم تاریخ و زمان از یک طرف با نیاز سلولهای ناهمپیوسته از طرف دیگر موجب شده بودند که هیولا یا زامبیای معیوب بوجود آیند.
اما در دوران فرا صنعتی یا مدرن به عبارتی دوران حاضر ، دو فاکتور عمده نقش تعیین کننده در عدم خواست و یا عدم تمایل برای سازماندهی یا سازمان خواهی وجود دارند.
- در دوران حاضر به علت استفاده از تکنولوژی ارتباطات ، نیاز جمع خواهی بصورت حضور عینی ، تشکیلاتی برای پیشبرد خواستها ، به حداقل خود رسیده است (در جوامع دموکراتیک صدق می کند)

- دوم اینکه فرد یا ایندیوید به استانداردی از زندگی دست یافته است. حقوق تعریف شده قانونی او در حدی است ، که در کوتاه مدت ،الزام بودن با جمعی را برای ادامه زندگی و تامین خواست‌های خود ضروری نمی بیند.(جوامع دموکراتیک مورد تطر است )
مسائل میهنی و آزاد سازی کشور در بند، در زندگی روزمره یک ایرانی خارج نشین ، کوچکترین نقشی ندارد ، با هیچکدام از الگوها و یا خواست های پایه ای و روزمره او همراستا نیست . آنچه می ماند، خواست ذهنی ، ایدیولوژیکی، عوامل روانی ، فردی ، تربیتی ، اخلاقی ، خانوادگی و همیاری دیگران است .
در دوران ایدیولوژیکی همان رشد رمانتیکی ایده های سوسیالیستی عامل تعیین کننده ای بود که ایرانیان در خارج کشور توانستند با هم جمع شوند . این هم نیاز زمان بود و هم «مذهب» پیشرونده که پیروان خودش را می طلبید . حال چنین چیزی وجود ندارد ، جنبش های اجتماعی و عمومی یا صنفی جای خود را یافته اند و میداندار هستند ....میشود بیشتر در مورد این ویژگی زمان و تشکل ناپذیری آن جدا بحث کرد.