رفتن به محتوای اصلی

متاسفانه بخشی از روشنفکران ما

متاسفانه بخشی از روشنفکران ما
آشچی

متاسفانه بخشی از روشنفکران ما نه آلامد که دهان بین هستند و به همین سبب هم اصولا روشنفکر نمی توانند باشند. وظیفه روشنفکر این نیست که دنبال توده مردم بیفتد و هر چه گفتند با عصبیت تکرار کند.

وظیفه روشنفکر این است که پیشرو باشد ولو این که جامعه بعد از چند سال یا چند دهه برسد به آن چه که او زمانی تئوریزه کرده بود. این نسل جوان هم شده لق لقه دهان بعضی افراد! اولا که ‍‍‍‍نسل جوان همیشه عاصی است. نسل جوان غیر عاصی داشته ایم تا به حال؟ ثانیا، نسل جوان مثل نسل مسن و میانسال یک دست نیست و با نسبتهایی هر نوع گرایش فکری در آن وجود دارد. ثالثا، اشراف بر خواست نسل جوانی که مد نظر جناب محققی است کار چندان سختی نیست و شخصا قادرم سقف و ایده آل و آمال و آرزوهای نسل جوان (و نسل غیر جوان) من و تو پسند مورد نظر جناب محققی را در تنها یک جمله خلاصه بکنم. خلاصه اش این که تمام افق دید این جماعت این است که روزی بشوند یکی از چوخ بختیارهای قصه صمد بهرنگی! همین! یعنی سقف خواست دختر خانمش این است که تابستانها کنار دریا بیکینی بپوشد و زمستانها در شهر چکمه و دامن کوتاه. سقف خواست آقا پسرش هم این است که دوست دختری داشته باشد و هر از گاهی سری به میخانه و دیسکو بزند. خواست عمده جوانان ایرانی که آنها را متمایز می کند از بقیه جوانان دنیا بی تعارف همین است. بقیه خواستها مثل شغل، رفاه، بیمه، تحصیلات و غیره و ذالک خواست مشترک همه جوانان و غیر جوانان کره زمین است و برای درک آنها نیازی به شناخت جامعه ایران نیست. چرا جامعه جوان ایرانی تا این اندازه از هر ایدوئولوژی و یا تفکر عمیق گریزان است؟ دلیلش بر می گردد به هرم نیازها. اگر شما از برآورده کردن ابتدایی ترین نیازهایتان عاجز باشید، اگر تا ۴۰ سالگی و بعد از آن هنوز سر سفره پدر باشید، آیا قادر خواهید بود که به کتاب و متون سنگین ادبی و تاریخی فکر کنید؟ نسلی که تا این اندازه از مطالعه، از هر موضوع عمیق گریزان باشد، عاقبتش چیست؟ عاقبتش میشود رضا رضا پهلوی گفتن! چرا که قله سطح فکرش رضا پهلوی است. چرا که در دوره پدر رضا پهلوی منعی برای بیکینی و میخانه نبود و این نسل هم همین را می خواهد. بقیه اش را نمی بیند. نمی بیند و نمی خواهد ببیند که کدام افراد به آخوند جماعت میدان داد و پدر هر چه روشنفکر بود را در آورد تا در آن جو اختناق، آخوند و حاجی بازاری بشود آلترناتیو حکومتی! نمی فهمد که آخر و عاقبت شخصی که به میلیونها انسان بگوید یا عضو این حزب فرمایشی من می شوی یا گورت را گم میکنی، همان می شود که بر سر پدر رضا پهلوی آمد. نمی تواند درک کند که برای پیشرفت حقیقی یک کشور نیاز است به دموکراسی و آزاد اندیشی تا دانشگاهش و متخصصش تولید فکر کند و با یک تریلی لقب ابلهانه و بی مسمی که باید پشت اسم اعلی حضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران ردیف شود مجالی برای تولید فکر نخواهد بود. دیروز ایران را به گند کشید و رفت، امروز پسرش بیاید باز گند می زند و می رود چون سرنوشت محتوم یک چنین سیستمی همین است. و روشنفکرش هم ناتوان تر از ‍"نسل جوانش" همین اندازه اش را می بیند؛ یعنی تا نوک دماغش را!