انتخاب من در بیرون رفتن از فضای مجازی بیش از آنکه دلایل شخصی داشته باشد اعتراضیست به آنچه در ما شکل گرفته و ما را به تکرار عاداتی در این فضا دچار ساخته است . اعتراضیست به دور شدن ما از وظایف اصلی و حقیقیمان . فیسبوک و یا دیگر امکانات ارتباطی در جهان مجازی ، برای من وسیله معرفی و چهره آرایی نبود ، بلکه ابزاری برای برقراری ارتباط جهت فراهم آوردن همایشی سیاسی بود، و فرهنگی که بتواند بدین همایش مفهومی ریشه دار بدهد . اما دو کنش توانستند خود را الگوی بسیاری از ما ساخته و ما را از چنین هدفی دور سازند . نخست ساختن منیت ها و کارت ویزیت ساختن از فضای مجازی برای این منیت که گاه خود را در غالب نگاه محفلی نیز متجلی میسازند . دوم کنش جایگزینی نفی و نفرت بجای نقد و آسیب شناسی گسل ها آنهم برای پیوند نسبت به یکدیگر و بازگشت به پوسته های محفلی و انس یافته پیشا بلوغ سیاسی خود .
به همین خاطر هر آنچه در ما و از ما میگذرد تکراریست در تکرار و کشیده شدن بدنبال حوادث .
نگاهی به مطالبات و متون نوشتاری خود طی سالهای پشت سر گذارده متوجه میشویم که ما داریم خود را همواره تکرار میکنیم بی آنکه توانسته باشیم عامل تغییری باشیم . عالی نمیتوانیم باشیم زیرا پراکنده از یکدیگریم . پراکنده ایم زیرا در منیت فردی و محفلی خود احساس خوشایند همگنانه با خود بودن را روزانه تجربه میکنیم و نیازی نیست که پیچیدگی همزیستی با دیگر رنگها را تجربه کنیم .
برای توجیه این ماندگاری و در خود تنیدگی کارمان شده نقد واره آن دیگران . یعنی منیت خود را از نفی دیگری شکل دادن .
به همین خاطر قادر نمیشویم به آسیب شناسی و چرایی واماندگی خود در برابر حکومتی که از آغاز تولدش محکوم به سقوط بود بپردازیم . شاهد ویرانی تمدنی سرزمینمان بودن ، شاهد مرگ زیباترین و پاکترین فرزندانمان بودن ، شاهد اعدامها در روزمرگی های خود بودن و تسلیت گفتنها بی آنکه قادر گردیم عاملی در تغییر این بیداد روزگارمان گردیم ، از ما چیزی جز طاعت و انس پذیری به داده ها نمیسازد . که میبینیم عملا بسیاری از ما بدین وضعیت مزمن دچار گشته ایم .
فیسبوک یا دیگر ابزار ارتباطی مجازی قرار بود برای من وسیله ای باشند تا بتوانم اندیشه همایش خواهانه خود را بگسترانم . در صورتی که حال باید شاهد پراکندگی قوای عاطفی درونی خود باشم .
باری دوستان و هموطنان عزیزم . من از این فضای دلگیر که اکثریت را به اسارت اعداد و تشخص و رقابت و پیشی گرفتن در کسب هوراکشان نشانده خود را جدا میسازم ، و نه از مطالبات و نیاز مردم کشورم .
آرزو رهایی مردم کشورم را از حقارت زیستن با حکومتی ضد بشری ج.ا دارم . برای شما دوستانم نیز سعادت و خوشبختی آرزو دارم .
روزگارتان به از این .
سیروس ملکوتی
پ.ن
صفحات من در فضای مجازی تا ساعاتی دیگر بسته خواهند شد و طبعا کامنتهای ارزنده شما نیز با آن محو میشوند . اگر به ماندگاری انتقادات و نگاه خود به کنش من اعتباری قائلید بهتر است آنرا در صفحات خود ماندگار سازید .
با مهر
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید