رفتن به محتوای اصلی

«انتخابات» و «براندازی» در ایران+ویدئو

«انتخابات» و «براندازی» در ایران+ویدئو

حسین باستانی

 

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، حکومت با تایید صلاحیت یکی از نامزدهای اصلاح طلبان، کوشید تا مانع از تکرار سال ۱۴۰۰ شود که رکورد عدم مشارکت در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران شکسته شد.

اکنون مشخص شده که نه تنها ابتکار جدید حکومت ایران نرخ مشارکت شهروندان را افزایش نداده، که انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ -فارغ از «هر» نتیجه ای که در مرحله دوم آن به دست بیاید- با فاصله‌ای عجیب، رکورد عدم مشارکت در انتخابات مشابه قبلی را هم شکسته است.

بعید است که بخش عظیمی از شهروندان، به آمار مشارکت اعلام شده از سوی وزارت کشور اعتماد چندانی داشته باشند. اما فارغ از رقم دقیق این مشارکت، بی‌تردید حتی اقلیتی که در انتخابات اخیر شرکت کرده‌اند، لزوما حامی حکومت -یا لاجرم مخالف براندازی- نبوده‌اند.

بخش مهمی از رای‌دهندگان در انتخابات، البته حکومت را -به درجات مختلف- قبول دارند. ولی از سوی دیگر، جامعه ایران در ارتباط با مفهوم براندازی، از طیف متنوعی تشکیل می‌شود: گروهی آرزوی براندازی نظام را دارند و در این جهت تلاش می کنند؛ گروهی طرفدار براندازی هستند هرچند از مشارکت در اقدامات براندازانه هراس دارند؛ جمعی مدافع براندازی هستند ولی به جریان‌های مدعی براندازی اعتماد ندارند؛ جمعی با وجود تمایل به سرنگونی حکومت نگران وقایع بعد از سرنگونی هستند... و سرانجام جمعی علی‌رغم آرزوی سرنگونی حکومت، سرنگونی را «در دسترس» نمی‌بینند.

تعجبی ندارد که اعضای گروه‌های تشکیل دهنده طیف فوق، در زمان برگزاری انتخابات به شیوه‌هایی کاملا متفاوت رفتار کنند. به عنوان نمونه امکان دارد که مجموعه‌ای از شهروندان حامی سرنگونی، به علت در دسترش ندانستن آن، با استدلال‌های مدافعان شرکت در انتخابات همدلی پیدا کنند.

ولی وقتی علی رغم همه این پیچیدگی‌ها، چنین رکوردی از عدم مشارکت ثبت می شود، به معنی وجود پتانسیل ضدحکومتی عظیمی در جامعه است که به طور بالقوه، می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات بنیادین باشد.

 

 

«بعد از» تحریم
واقعه ۸ تیر ۱۴۰۳، در پیوند با مجموعه‌ای از رکوردشکنی‌های مشابه در سال‌های اخیر قابل فهم است.

نباید فراموش کرد که جامعه ایران، علاوه بر رکوردشکنی‌های تیر ۱۴۰۳ و خرداد ۱۴۰۰ در انتخابات ریاست جمهوری، در اسفند ۱۳۹۸ و اسفند ۱۴۰۲ هم -به شیوه ای مشابه- رکورد عدم مشارکت را در انتخابات مجلس شکسته بود.

بسیاری از مردم معترض در کنار تحریم‌های بی‌سابقه انتخاباتی، در جریان اعتراضات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ نیز، بیش از تمام دیگر اعتراضات خیابانی تاریخ جمهوری اسلامی کشته داده بودند.

اما مجموعه این کنش‌های تاریخی، به لحاظ منطقی، به افزایش واقعی انتظارات شهروندان معترض برای ایجاد تغییرات اساسی در کشور می‌انجامند. انتظاراتی که دیگر مخاطب اصلی آنها نه حاکمان -که از آنها قطع امید شده- که مدعیان گذار از نظام مستقر هستند.

به زبان ساده مردم معترض، لابد انتظار دارند که متناسب با تمام رکوردشکنی‌های پرهزینه‌‌شان در مقابله با حکومت، اپوزیسیون هم در جهت تحقق شعار مشخص خود یعنی براندازی، دستاوردهایی بی‌سابقه را ارائه کند.

فعالان و جریان‌های مختلف اپوزیسیون، حتما در ترویج ایده‌هایی چون تحریم انتخابات در سطح جامعه، نقش بسیار مهمی داشته‌اند. اما بعید است که برای جامعه به‌شدت ناراضی، پذیرفتنی باشد که «پس از» هر میزان تحریم انتخابات از جانب مردم، مخالفان حکومت برنامه‌ای جز ابراز شعف از بابت «رفتن آبروی نظام» نداشته باشند. همان‌طور که ظاهرا پذیرفتنی نبوده که برای هر میزان هزینه‌دادن معترضان در خیابان‌ها، واکنشی جز «اعلام همبستگی» اپوزیسیون با اعتراضات مشاهده نشود.

مدعیان براندازی حکومت ایران، البته می‌توانند در توضیح کارنامه خود این استدلال را مطرح کنند که در هر مقطع، «چند قدم» به اهداف موعود نزدیک‌ شده اند. ولی این روش دستاوردسازی، که به طور نامحدود قابل تداوم خواهد بود، به طرز معنی‌داری یادآور توجیهات رایج در جریان اصلاحات، در توضیح عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی است.

در آن زمان هم اصلاح‌طلبان، با شعارهایی از شهروندان رای می‌گرفتند که مفهوم تلویحی یا صریح آنها، محدود کردن قدرت رهبر و نهادهای زیرنظر او بود. اگرچه وقتی این هدف محقق نمی شد، از بهبود این یا آن شاخص آماری سخن می‌گفتند یا استدلال می کردند که به هر حال چند گام به تحقق اهداف ادعایی نزدیک‌تر شده‌اند. تعجبی نداشت که تکرار بیش از حد این توجیهات، به واکنش خشمگیانه شهروندان سابقا امیدوار به جریان اصلاحات و عدم همراهی آنها با فراخوان‌های انتخاباتی منجر شد.

با منطقی مشابه، قاعدتا همان طور که مردم برای همیشه به مدعیان اصلاح سیستم وقت ندادند، به طور نامحدود هم به مدعیان براندازی سیستم فرصت نخواهند داد.

به طور کلی، در شرایط نارضایتی گسترده جامعه، اگر جریان‌های اپوزیسیون دورنمای امیدبخشی را برای تغییر وضع موجود ایجاد کرده باشند، قابل انتظار است که طیف فزاینده‌ای از آنها، به فعالیت در مسیر تحقق این دورنما بپردازند.

ولی در فقدان دورنمای ذکر شده، غیرممکن نیست که به‌تدریج بخشی از شهروندان ناراضی، اساسا از تغییرات ساختاری ناامید شوند. این ناامیدی، می‌تواند باعث افزایش گرایش آنها به تصور «تغییر جزئی وضع موجود» از طریق سازوکارهایی چون انتخابات شود. حتی اگر امیدشان به تغییراتی باشد که در چارچوب نظام مستقر، منطقا زمینه‌ای برای تحقق نداشته باشند.
«منتظران همیشگی انتخابات»
تجربه بیش از چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده که توهم مهار قدرت رهبر یا تغییر سیاست‌های کلان نظام از طریق صندوق‌های رای، تناسبی با واقعیت نداشته است.

در عین حال اما باید توجه داشت که بی ارتباط بودن انتخابات با تغییرات ساختاری در ایران، اصلی است که ظاهرا حامیان براندازی و حامیان اصلاحات، توامان تمایل به نادیده گرفتن آن داشته‌اند. به بیان دیگر تصور تغییر بنیادین وضعیت ایران با تحریم انتخابات نیز -مانند تصور تغییرات بنیادین با انتخابات- از ساده گرفتن فرایند پیچیده تغییرات در کشور نشات گرفته است.

اگرچه مشروعیت نظام‌های سیاسی لزوما -و به‌تنهایی- وابسته به انتخابات نیست، تحریم موفق انتخابات حتما از موثرترین روش‌های مشروعیت زدایی از حکومت تلقی می شود. در عین حال، این انتظار که گویی مشروعیت زدایی از حکومت‌ها، و به ویژه نظام‌های به‌شدت سرکوب‌گر، به طور خودکار باعث سقوط آنها خواهد شد، تناسبی با تجربیات جهانی ندارد.

واقعیت آن است که سلب مشروعیت از حکومت‌ها، تنها یکی از پیش‌شرط‌ های گسترش یک جنبش براندازانه خواهد بود. جنبشی که به نتیجه رسیدن آن، بیش از هر چیز نیازمند تشکیلات قوی، معتبر و منسجم اپوزیسیون است.

در غیاب تشکیلاتی با این ویژگی‌ها، نظام‌های سرکوب‌گر می‌توانند علی‌رغم برگزاری بی‌اعتبارترین رای‌گیری‌های قابل تصور، یا اساسا بدون برگزاری انتخابات، برای زمان‌هایی بسیار طولانی به عمر خود ادامه دهند.

از سوی دیگر اما گره زدن فرایند تغییر رژیم به تحریم‌های انتخاباتی، ممکن است به‌راحتی نیروهای اپوزیسیون برانداز را، مانند اصلاح طلبان، به فعالانی «همیشه منتظر انتخابات» تبدیل کند.

این فعالان، البته در واکنش به وقایع پیش بینی نشده -مانند اعتراضات خودجوش مردمی- به موضع‌گیری‌های خلع‌الساعه می‌پردازند. ولی مهم‌ترین اقدامی که با پیش‌بینی قبلی و طبق جدول زمانی معلوم انجام می‌دهند، نه برنامه‌ریزی برای کنش‌های مستقل از حکومت، که انتظار همیشگی برای موعد انتخابات حکومتی و «کنشگری» در فضای آن است.

اگر قرار باشد که این، درواقع همان کاری باشد که مدعیان سرنگونی نظام هم انجام می‌دهند، معنی اجتناب‌ناپذیری دارد: اینکه جریان‌های «اپوزیسیون برانداز»، علی‌رغم شعارهای سازش‌ناپذیر در موضوع انتخابات، در عمل به بازیگرانی از جنس «اصلاح‌طلبان حکومتی» تبدیل شده‌اند.

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
بی‌بی‌سی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید