من بیر ایپم.
دؤنه مز قوش لارئن کَدرینی،
بیر دسته گؤله باغلارام.
سوگی بُیاسئندا، اوچورولان،
اینتیظارلا، چئرپئنان کپنک لری،
بیر دسته گؤل ایچینده توتارام.
من بیر ایپم.
گؤز مَمه لریندن، آغئز دُلو نور امه رم.
بؤیؤیه رم، بؤیؤیه رم، فرش اؤزرینده،
چیچکلره، یاپراق لارا، قوشلارا دؤنوشرم.
من بیر ایپم.
تسبه یین دانالارئنئ سایاراق، جنّته دُغرو اوزانارام.
قوجاق قوجاق حوری لری، بیر یِرده من توتارام.
آج گؤز، درین جیبلردن، قابار چالان اللره تک، اوزانارام.
کروان کروان دوه لری، بیر یِرده من توتارام.
تسبه یین دانالارئن، حوری لرین، دوه لرین،
سایئ سئ نئ، من توتارام.
من بیر ایپم.
قارانلئق دالان لاردا،
هاوادا فئرلایان پُتون لاردا، باغ اُلارام.
سوسدورولموش آغئزلارا، سس وررم.
سئنان دیش لرین، سسی اُلارام.
من بیر ایپم.
داش بِیین اَللرده دُلاشارام،
قاباران اللری، سئنئپ تؤکولن سؤزلری،
بیر اینجه بُیوندا سئغدئرارام.
دار آغاجئنَان آسارام.
من یک ریسمانم
غم پرندگان بی بازگشت را
به یک دسته گل پیوند می زنم.
پرواز پروانه ها
پروانه های لرزان از انتظار را
با رنگ عشق
در یک دسته گل جمع می کنم.
من یک ریسمانم
از پستان چشم ها، دهانی پر از نور می مکم
بارمیایم،بارمیایم
گل و برگ و پرندگان قالی می شوم.
من یک ریسمانم
تسبیح را دانه -دانه می شمارم
تا به بهشت برسم
و آغوشم را از حوریان پر کنم.
از دستانی پینه بسته
به سوی جیب های گشاد و حریص روان شوم
و کاروان شتران را جمع کرده
حساب دانه ها و
حوریان و شتران را نگه دارم.
من یک ریسمانم
در دهلیزهای تاریک
بند پوتین هایی هستم که در هوا چرخان اند.
برای دهان های خردشده صدا می بخشم
صدای شکستن دندان ها را.
من یک ریسمانم
لابلای دستانی تهی مغز می گردم
و دستهای پینه بسته را
با واژه های شکسته و ریخته
با گردنی باریک
به دار می زنم.
----------
ادیت ترجمه از : آ.ائلیار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید