«قدرت نرم ترکیه » جزیی از پروژه خاورمیانه بزرگ است: این پروژه برای تأمین منافع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی آمریکاست. و با منافع واقعی مردمان ستمدیده بیگانه است. قبلاً در مورد نظریات نقل شده از داود اوغلو در مقاله آقای اقبالی - که مورد استفاده من قرار گرفته بود -نوشته ام [«اندیشه» نقل قول ها همخوان با تئوری داود اوغلوست.]یعنی این اندیشه به عظمت تاریخی گذشته تکیه میکند و میکوشد « ترکیه نقش پررنگ، فعال(proactive) و متناسب با تاریخ پرشکوه گذشته و عمق جغرافیایی خود ایفا کند» در فکر مدیریت یا رهبری مسایل منطقه است. و« برای اجرای بهتر آن می بایست بر روی قدرت نرم خود سرمایه گذاری کند. چرا که به نظر او کشورش با همه مناطق ذکر شده دارای روابط تاریخی و فرهنگی است؛ و... همه این تزها بخشی از « پروژه خاورمیانه بزرگ» است . ترکیه نئو عثمانیسم را با قدرت نرم پیش میبرد- برای برآوردن بهتر منافع خود.
حفط سیاست مستقل در رابطه با رفع مشکلات و مسایل ستمدیدگان برپایه نیازهای عینی، تعیین میکند. نباید ابزاری در دست پروژه ها شد، بل ضرورت دارد محیط مناسب را در خدمت سیاست مستقل ستمکشان بکارگرفت. سرخم کردن به «آلترناتیو سازی»های مد روز مثال تپیک «ابزار» شدن است. دنباله روی از سیاست « عظمت طلبی ترکی یا فارسی وغیره» نمونه دیگری از « ابزار» شدن است. امید بستن به باکو و کنگره آمریکا برای استقلال و تشکیل آذربایجان واحد، توسط دینا رورباکر ها و اقداماتی مانند آن نیز باز نشانه دیگری از « ابزار» شدنهاست. ابزار ها تنها میتوانند در خدمت بکار بردگان آنها - پروژه ها- باشند، و نه در خدمت ستمدیدگان. آزادی ایکه قرار است دیگری بدهد، آزادی نیست بردگی ست. این نهایت درماندگی ذهنی ست که برای آزادی خود- اندیشه و دستان خویشتن را فراموش نمود- و بدنبال این و آن موس موس کرد.