رفتن به محتوای اصلی

جناب رحیم، قبلاً در مورد

جناب رحیم، قبلاً در مورد
آ. ائلیار

«قدرت نرم ترکیه » جزیی از پروژه خاورمیانه بزرگ است: این پروژه برای تأمین منافع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی آمریکاست. و با منافع واقعی مردمان ستمدیده بیگانه است. قبلاً در مورد نظریات نقل شده از داود اوغلو در مقاله آقای اقبالی - که مورد استفاده من قرار گرفته بود -نوشته ام [«اندیشه» نقل قول ها همخوان با تئوری داود اوغلوست.]یعنی این اندیشه به عظمت تاریخی گذشته تکیه میکند و میکوشد « ‌ترکیه نقش پررنگ، فعال(proactive) و متناسب با تاریخ پرشکوه گذشته و عمق جغرافیایی خود ایفا کند» در فکر مدیریت یا رهبری مسایل منطقه است. و« برای اجرای بهتر آن می بایست بر روی قدرت نرم خود سرمایه گذاری کند. چرا که به نظر او کشورش با همه مناطق ذکر شده دارای روابط تاریخی و فرهنگی است؛ و... همه این تزها بخشی از « پروژه خاورمیانه بزرگ» است . ترکیه نئو عثمانیسم را با قدرت نرم پیش میبرد- برای برآوردن بهتر منافع خود.

مراجعه کنید به مقاله خاورمیانه بزرگ در بخش سیاسی- اجتماعی- نوشته هادی زمانی- در همین سایت. ناسیونالیسم افراطی در آذربایجان هم در همین رابطه معنا و مفهوم دارد. شعار « تبریز باکی آنکار...» نیز با تکیه به همین « پروژه نرم - و خاورمیانه بزرگ» درست شده است. این پروژه ها « مبارزه علیه تبعیضات در آذربایجان» را برای رسیدن به اهداف خود وسیله کرده اند. کسی در این پروژه ها دلش به مردم تحت ستم آذربایجان نمیسوزد. اینان در اندیشه ایجاد جریانهای تحت حمایت و کنترول خود هستند. افسوس که خیلی از ستمدیدگان آذربایجان آگاهی دقیقی از این نقشه ها ندارند... اینست که من همیشه در نوشته های خود به استقلال مبارزه علیه تبعیضات تأکید کرده ام. مبارزه مردم آذربایجان برای رفع ستم ملی ، رفع بیعدالتیها ، و تعیین سرنوشت خود، برای حاکم شدن به اداره امورات خود - مثلاً از طریق « حکومت دموکراتیک آذربایجان» ضرورت دارد مستقلاً عمل کنند و این « پروژه های بردگی و استبداد و دیکتاتوری» را کنار بزنند. نه « پروژه نرم ترکیه راه رهایی ماست و نه خاورمیانه بزرگ » آمریکا . رهایی ما بدست خودمان است و در همبستگی با همه ستمکشان جامعه. از راه رفع استبداد و دیکتاتوری و تبعیضات همه جانبه. کرد ها در طول یکقرن اتکا به همسایگان را آزموده اند و چیزی هم گیرشان نیامده است. کسی که استقلال فکر و عمل خود را از همین حالا به این پروژه ها ببازد آینده خود را هم باخته است. گروه « ری زی چی ها» در آذربایجان در خدمت این پروژه ها ست. تئوری و شعارهایشان هم دلیل این خدمتگزاری ست. شبکه « مهران بهاری» که آنرا براه انداخته - با توجه به تئوریهای نادرست و استبدادیش- جزیی از همین «پروژه نرم و خاورمیانه بزرگ» است. ضرورت دارد تشکلهای آذربایجانی راه مستقل خود را در بیرون از این نقشه ها دنبال کنند. در غیر این صورت همه چیز را باخته اند. پروژه نرم ترکیه- و پروژه خاورمیانه بزرگ، مکمل یکدیگراند. وهردو رهگشای استبداد و بردگی برای مردم آذربایجان. انتخاب راه آزاد است و هرکس مسئولیت انتخاب خود را به عهده دارد.پاسخ آ.ائلیار برای این پروژه ها یک « نه»ی قاطع است. اساس تئوریهای داود اوغلو تکیه به « گذشته و تاریخ» است. گذشته ایکه اکنون تنها بصورت « زندان ملتها» برای مردمان گوناگون معنا دارد. روشن است که بنای سیاست برچنین اساسی مفهومی جز زندانی کردن دوباره آنها- به شیوه نرم- ندارد. برنامه « خاورمیانه بزرگ» که سیاست و دکترین داود اوغلو نیز جزیی از آن است، اگر تحقق هم بیابد به فرجام مورد نفرت مردمان ستمکش قرار خواهد گرفت. همچنان که اجرای این پروژه در کشورهای مختلف افغانستان و عراق و لیبی و حالا سوریه و جاهای دیگر « مشکلات اساسی» مردمان ستمکش را حل نکرده است و هرگز هم قادر به حل آنها نیست. این برنامه برای برآوردن منافع اقتصادی و سیاسی و ... آمریکا و دیگر غولهای جهانی ست. راه رهایی مردمان و ملتها در بیرون این نقشه هاست. اینکه سیاست درست در برخورد با پروژه های یاد شده چه میتواند باشد،
حفط سیاست مستقل در رابطه با رفع مشکلات و مسایل ستمدیدگان برپایه نیازهای عینی، تعیین میکند. نباید ابزاری در دست پروژه ها شد، بل ضرورت دارد محیط مناسب را در خدمت سیاست مستقل ستمکشان بکارگرفت. سرخم کردن به «آلترناتیو سازی»های مد روز مثال تپیک «ابزار» شدن است. دنباله روی از سیاست « عظمت طلبی ترکی یا فارسی وغیره» نمونه دیگری از « ابزار» شدن است. امید بستن به باکو و کنگره آمریکا برای استقلال و تشکیل آذربایجان واحد، توسط دینا رورباکر ها و اقداماتی مانند آن نیز باز نشانه دیگری از « ابزار» شدنهاست. ابزار ها تنها میتوانند در خدمت بکار بردگان آنها - پروژه ها- باشند، و نه در خدمت ستمدیدگان. آزادی ایکه قرار است دیگری بدهد، آزادی نیست بردگی ست. این نهایت درماندگی ذهنی ست که برای آزادی خود- اندیشه و دستان خویشتن را فراموش نمود- و بدنبال این و آن موس موس کرد.