رفتن به محتوای اصلی

حسین رونقی مالکی، جوانی بیست و پنج ساله است که جزو اولین و جوانترین وبلاگ‌نویس‌هایی بود که سانسور اینترنتی حاکمیت را به چالش کشید. امروز او در زندان مخوف اوین، حبسی ۱۵ ساله را می‌گذراند. سلامت او نیز به دلیل داشتن عفونت کلیوی به خطر افتاده است.
ای كاش مسئولین كشور مقدس ایران به جای كینه توزی با شهروندان خود از هر قشر وآئینی ،به دنبال راههایی برای جلب حمایت ومشاركت همگان گشته تعصبات خانمان سوز را فراموش می -نمودند
احمدی نژاد و تیم همراه، به خوبی واقفند که پرونده های کلان تخلفات مالی و انضباطی به برکت حمایت های بی دریغ رهبری سرپوش نهاده شده اند. در روال معمول پایان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، قرار است یک یک این پرونده های هم از سوی اصولگریان و هم رفسنجانی و بسیاری دیگر گشوده شود. راه گریز از هر پاسخگویی، باقی ماندن در قدرت از یک سو و پناه گرفتن پشت سر رهبری از سوی دیگر است که رایحه خوش خدمت را در دولت احمدی نوید داده بود.
در جهانِ پختستانی کوتاهیِ افق، یا بهتر است بگوییم ناچیزیِ آن، نمی‌گذارد که پختستانیان بتوانند گماني از امکانِ جهاني بازتر و بالاتر، جهاني سه بعدی، داشته باشند. و اگر هم با ایشان از این امکان بگویند باور نمی‌کنند. همچنان که آن مربّع، که از فرهیختگان است و ریاضیدان، در عالمِ رؤیا با «پادشاهِ» عالمِ «خطّستان» (lineland) دیداري می‌کند و هرچه می‌کوشد به او، که در جهانِ یک‌بُعدی به سر می‌برد، امکانِ جهانِ دوبعدی را بفهماند، کامیاب نمی‌شود. و او با خشم وی را از پیشِ خود طرد می‌کند.
تصور کنید در کشوری ساکن هستید که زندگی روزانه از هر جهت به یک میدان نبرد شباهت دارد. هر حرکت‌‌‌تان، حتی شخصی‌‌‌ترین و عادی‌‌‌ترین‌‌‌‌‌شان با ترم‌‌‌های سیاسی تفسیر شود. این‌‌‌که : چطور لباس بپوشید، چطور راه بروید، و خلاصه هرچیزی که تصور می‌‌‌کنید در اختیار خودتان است در تصرّف قدرت سیاسی باشد. بین امر فردی و امر سیاسی هیچ مرزی وجود نداشته باشد. حیاتی که در آن زندگی می‌‌‌‌کنید بر اساس تصور فردي که خود را فیلسوف/شاه می‌‌‌داند، شکل داده شود.
امروز هم ، تجزیه طلبان ، در ظاهر، زیر پوشش :حق تعین سرنوشت ، حق تحصیل در زبان مادری ، در واقع وحدت ملی را هدف قرار داده اند ، تا از این طریق ، با قطع ارتباط فرهنگی بین اقوام ایرانی در نهایت ، تجزیه ایران را، به کمک های قدرت های خارجی ، عملی سازند.این هدف نهائی خود را با انواع مردم فریبی ها تا آنجا پیش می روند که بعضی از این تجزیه طلبان ، با «قسم و آیه » که ما مخالف تجزیه طلبی هستیم ، فقط می خواهیم، ایران نیز مثل کشور سویس ، تبدیل به « کنفدراسیون ملتها ایران » بشود
نتيجه‌ی سياسی دنيوی‌شدن [secularization] عصر نو، به عبارت ديگر، به نظر می‌آيد، در کنار حذف دين از زندگی عمومی، حذف ترس از دوزخ از زندگی عمومی نيز باشد، يعنی يگانه عنصر سياسی در دين معهود. اين ضايعه از حيث سياسی، گرچه نه يقيناً از حيث معنوی، مهمترين تمايز ميان دوره‌ی کنونی ما و قرنهای قبل است. يقيناً، از ديدگاه مفيد بودن صرف، هيچ چيز نمی‌توانست با اجبار درونی ايدئولوژيهای تمام‌خواه در اعمال قدرت بر نفس انسان بيش از ترس از دوزخ بهتر رقابت کند.
بتازگی مطبوعات جمهوری اسلامی پر شده است از حمله به محمود احمدی نژاد و يارانش تحت عنوان رمال و جن گير. حتی آيت الله مصباح يزدی که در گذشته از متحدان آقای احمدی نژاد محسوب می شد در توصيف آنچه فتنه جديد و انحراف تازه می خواند، از همين عبارات استفاده می کند؛ هرچند تلاش می کند که خود شخص محمود احمدی نژاد را مستثنی کند.
عدم تکوین جامعه تفکیکی که فرآورده تحولات عصر «مدرن» است؛ هیچ دخلی به «قومیت» ندارد. فروکاستن معضلات تحولات اجتماعی به پدیده «قومی»، «نژادپرستی» است. بحث بر سر این است که اگر بحث «توسعه» بحثی اجتماعی است و نه «ژنتیکی»، تاریخی است نه «نژادی»؛ ریشه های آن چیست؟ چرا «سرکوب» و «استبداد» تنومند است و چرا کماکان مبحث «خدایگان-بنده» چگالی این جامعه است؟ چه در سِلک و پارادایم «شهریاری» چه در سلک و پارادایم «ولایت»، چه در سلکِ «مراد-مریدی».