رفتن به محتوای اصلی

قدرتمندان و نظامی گرایان جهان کنونی، هر بار بیش از پیش نشان می دهند که هنوز از قدرت بزرگی برای دستکاری افکار عمومی بر خوردارند و می توانند دیدگاه های انتقادی را به ساده ترین دیدگاه های تقلیل یافته به جنگ «خوب» ها با «بد» ها در یک فیلم «وسترن» تبدیل کنند. و همین خطرات آتی را برای جهان می سازد. امروز بن لادن مرده است، فردا نیز قذافی و مبارک و دیگر دیکتاتورهای خاور میانه ای بی شک به سرنوشت او دچار خواهند شد اما نکته اساسی نه در این سرنوشت محتوم بلکه در بلایی است که در این میان بر سر مردمان بی دفاع
از سلطنت‌طلبی تا اصلاح‌طلبی،‌ از ۲۸ مرداد تا ۲ خرداد، و از فرهنگ تا سیاست تا فرار از زندان. لیلی پورزند، دختر سیامک پورزند، انتشار صدای پدر را وعده داده است که از آن چه بر او رفته است می‌گوید. تا آن موقع، شمه‌ای از مصائب سیامک پورزند را از زبان همسرش بشنوید.
صاحب نظران و بی طرفان براین باور اند که سیستم سرمایه داری هار در جهان مدرن امروز نیاز مبرم به پرورش ترور و تروریسم دارد که به عنوان مترسک بر سر مردمان ملتهای جهان نگهدارد و همیشه به بهانه جلو گیری از تروریسم آنها را زیر کنترل داشته باشد. و گر نه، انسان از خود می پرسد، این همه بودجه و امکانات چگونه و تحت چه شرایطی تهیه می شود که مثلا طالبان با کم ترین تبحر و سواد و در بدترین شرایط، بیشترین ابزار جنگی را در اختیار دارند و درمقابل نیرویهای نظامی مجهز به سلاحهای مدرن ایستادگی می کنند و می توانند...
برخی افراد متوهم هم ممکن است دچار عارضه هذیان عظمت و بزرگ‌منشی و خودبزرگ بینی شده و خود را یک فرد بسیار مهم پنداشته و به این باور برسند که از قدرت ویژه و خارق العاده ای برخوردارند و در شرایط حادتر به این نتیجه می رسند که قطب عالم وجودند و چشم کائنات و جهان هستی متوجه آنهاست و لذا برای نجات دنیا باید بر همه مسلط شوند. هیتلر، موسولینی، استالین و ناپلئون را می توان جزء این گروه از افراد متوهم به شمار آورد.
در یک جامعه قبیله ای، افراد در خون، خوی، خاک و فرهنگ مشترکند. در نتیجه همسانی و همبستگی های ناشی از چهار عامل خون، خوی، خاک و فرهنگ، افراد قبیله را به همدیگر متصل می کند. در این حالت حتی تصور می رود که این همبستگی ذاتی است و همه اعضای آن، یک پیکره نسبتا مشابه هستند. به همین دلیل می گویند آن را یک کالبد اجتماعی می دانند و نه جامعه. در یک قبیله یا اجتماع، چون تقسیم کار محدود است، در نتیجه تقابل ها اندک و ارتباطات رودررو بیشتر است.
ایمانوئل کانت درباره «روشنگری چیست؟» نوشت « روشنگری خروج انسان از صغارتی است که خود بر خویش تحمیل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کاربردن فهم خود بدون راهنمایی دیگری است. این صغارت خود- تحمیلی است اگر علت آن نه در سفیه بودن بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگری باشد. شعار روشنگری این است : Sapere Aude «در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باش»!» جورجیو آگامبن در مورد «معاصر» و این که «معاصر چیست» می نویسد: «آن که براستی به عصر خویش تعلق دارد؛ یک معاصر واقعی، کسی است...
وبر برای تحلیل منشأ خردگرایی غرب و بی همتا بودنش در تاریخ جهان، به بررسی اخلاقهای دینهای جهان به روش غیرتاریخی می پردازد یعنی این اخلاقها را به طور سیستماتیک بررسی می کند، بدین معنی که آنها را بسیار منسجم تر از آنچه واقعاً در سیلان تحول تاریخی هستند می بیند. او این اخلاقها را نه در قالب خودشان و نه به خاطر خودشان بلکه از دیدگاه خردگرایی جدید اقتصادی بررسی می کند به دیگر سخن وبر می خواهد این موضوع را پژوهش کند که پذیرش تکالیف دینی که ناشی از اعتقادات و تصورات دینی هستندید
خیزش های بوجود آمده صرفا جرقه هایی بودجود آمده به سبب بیکاری فراگیر و فقر نبوده اند بلکه اغلب در اثر حس عمومی بوجود آمده به منظور تصویب قانون اساسی ای رادیکال در جهت اجرای برنامه های عمومی به منظور مدیریت منابع طبیعی و تولیدات اجتماعی است.چنین امری از آنجا آغاز شده است که نئولیبرالیسم ناکارآمدی خویش را ثابت کرده است و سرمایه داری نیز مورد پرسش و تردید قرار گرفته است.هم چنین قوانین اسلامی نیز بطور کامل ناتوان از پاسخگویی به مطالبات هستند.لمس طغیان تنها به شمال آفریقا و خاورمیانه محدود نمی شود
برای عبور از ولایت فقیه دست به دست هم می‌دهد تا آقای احمدی‌نژاد به این صرافت بیافتد که اولا با اجرای سه چهار بحث ملی و بسیج آفرین اجتماعی مثل یارانه‌ها، انرژی اتمی و به تعبیر خودش پیروزی خیره کننده او در انتخابات ریاست جمهوری این پشتوانه را به دست آورده که می‌تواند آنجایی که لازم باشد، جلوی ماجرا بایستد. الان دقیقاً آن بزنگاهی است که برای انتخابات پیش روی انتهای امسال، انتخابات مجلس و بعد از آن انتخابات شورا‌ها و ریاست جمهوری، دقیقاً دو عنصر تعیین‌کننده با این چیزهایی که احمدی‌نژاد خودش از آن نش