رفتن به محتوای اصلی

اگر با اغتشاش فکری به دنبال کسانی بیافتیم که خواهان عبور از ولایت فقیه نبوده و پتانسیل آرمانی و هدفهای برنامه ای نظامی بر مبنای مدرنیته، سکولاریسم، حقوق بشر و دموکراسی راندارند، باز فرسنگها از نسل جوان عقب مانده ایم. امروز اگر میخواهیم جایگاه واقعی خویش را در جنبش مردمی بیابیم، بعنوان قدم اول بر ما واجب است که شعارهای آرمانی مرحله ای و استراتژیک خویش را بر راستای برچیده شدن نظام پوسیده قرون وسطایی ولایت فقیه با قاطعیت و شفافیت تمام مطرح بکنیم.
دراین بیست ماهه به برکت پایداری جنبش سبز خامنه ای نه فقط در میان ملت که حتی در میان روحانیون و نظامیان و کارگزاران نظام حاکم نیز منزوی تر و بی اعتبار تر شده است. حکومت کودتا نیز ازهرسو دچار شکاف و ورشکستگی است. قطع رابطه میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی با مردم ورجزخوانی سران رژیم نه از سر اعتماد به نفس بلکه از سر ترس و زبونی است.

دو حزب کمونيست و کمونيست کارگری فکاهی ملانصرالدين را می‌شناسند که‌ گفت: ادعا می‌کنم اينجا وسط جهان است. می‌گويی نه‌، بيا متر کن! آقای فرهاد شعبانی نيز ادعاهايی را به‌ نسبت نفوذ خود در کردستان و عدم محبوبيت احزاب کردستانی چون کومله‌ و دمکرات را مطرح ساختند، با اين تصور که‌ مردم و کنشگران سياسی امکان مترکردن ندارند! وی بعنوان برهان برای اثبات ادعای خود خطاب به‌ رفقای خود مدعی شد که‌ فعالان حرکتهای اعتراضی در خارج از کشور در چند سال اخير تنها اعضای حزب کمونيست ايران بوده‌اند
یکی ازبزرگترین درسهای انقلاب بهمن،افسون همه باهم بود.البته محتوای آن گردآوری توده وارمردم وادغام ومنفعل ساختن همه دگراندیشان ودگرباشان زیرچتروحول هژمونی یک گفتمان بود.گفتمانی که حاکمیت مذهب و روحانیت و وروایت آنها ازمبارزه ضداستبدادی –سلطنتی،حرف اول را می زد.درواقع هیچ خوره ای هم چون همه باهم بودن(همه درزیرچترمن) ذات دموکراتیک وبالنده یک جنبش واقعا توده ای را تهدید نمی کند.گفتمانی که با ایجاد کمترین تکان درجامعه فلاکت زده واستبدادی درصددحفظ بنیادهای فاسد وتبعیض آمیز آن است.
چند لحظه پیش در سایت جرس نامه فرزندان آقای موسوی را میخواندم. نامه ای که مرا ناراحت کرد و به فکر فرو برد. با خود فکر کردم هرگز برای هیچ کس این دربدری و غریبی را نخواسته ام. ولی نتوانستم به غریبی پدر و مادر و خانواده های خودمان در زمان خمینی و نخست وزیرش آقای موسوی فکر نکنم و آه نکشم. فرزندان موسوی نوشته اند :
در 30 سال گذشته از دعواهای شخصی در اپوزيسيون ايران پرهيز کرده ام و هرگاه با نظر کسی هم مخالفتی داشتم اختلاف خود را با آن نظر بيان داشتم و تلاش کردم از ذکر نام افراد اجتناب کنم و از بحث های شخصی دوری جسته و موضوع سياسی را بحث کنم و نه افراد را. با اينحال در مورد زير با آنکه کماکان بحثم در مورد عرصه سياسی است و نه عرصه خصوصی، اما متأسفانه بدون ذکر نام افراد نميتوانم اين بحث را انجام دهم.
مردم دیگر دنباله رو شعارهائی از قبیل «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و یا «بازگشت یه عصر طلائی خمینی» که بطور مکرر از سوی آقایان موسوی و کروبی تکرار میگردد، نمی باشند و اساساٌ این نوع مقولات را منشا تمام بدبختی های امروزی مملکت میدانند.
«سخن سایه ی حقیقت است و فرع حقیقت» شمس تبریزی سخنی با آقای سروش و... پیشکش به اسماعیل خویی که در سالِ 2007، در نامه ی سرگشاده ای پاسخی درخور و ارزنده و سنجیده به آقای سروش، نوشتند که ایشان نوشته بود:«روشنفکری ی دینی طریقتِ روشنفکرانِ دیندار است» و خویی نوشته بود:«انسان سنگ است،سنگ بال دارد پس، انسان بال دارد» و اکنون باز شکواییه ی سروش در پیشِ روست... با مضمونِ:«لعنت و نفرین بر جمهوری کافرپرور اسلامی» و خدا نیست خدا نیست... سعدی:
نباید فراموش کرد که برخی از جریانهای افراطی فارس گرایانه به ویژه در خارج از کشور که خود را از اعضا و طرفداران جنبش سبز معرفی کرده و به نام آن بیانیه نیز صادر می‌کنند، با مورد حمله قرار دادن هویت‌طلبان و متهم ساختن آنها به خیانت، تجزیه طلبی و غیره؛ پلهای اطمینان و در نتیجه پلهای ارتباطی میان آزادیخواهان مرکز و آزادیخواهان سایر نقاط کشور را یکی پس از دیگری فرو می‌ریزند و برای مبارزه با تمامیت‌خواهی مذهبی، از روش تمامیت‌خواهی قومی که حداقل به همان اندازه مخرب است، استفاده می‌کنند.
اتحادیۀ اروپا از ماه مارس آینده بررسی مجازات احتمالی 80 تن از رهبران و مقامات جمهوری اسلامی ایران را که در قتل، شکنجه و نقض حقوق بشر شهروندان این کشور دست داشته اند آغاز میکند. به گفتۀ منابع دیپلماتیک، اتحادیۀ اروپا از ماه مارس آینده بررسی مجازات احتمالی 80 تن از رهبران و مقامات جمهوری اسلامی ایران را که در قتل، شکنجه و نقض حقوق بشر شهروندان این کشور دست داشته اند آغاز میکند.