رفتن به محتوای اصلی

اکبر گنجی در نوشته‌ای با نام «سبزبودن چه معنا دارد؟» از منظر روشنفکر، قلمرو عمومی نقدهایی را پیرامون جنبش سبز ارائه داده و بحث‌هایی را پیش کشیده است. پاسخ به گستره بحث‌های او نه در ظرفیت و حوصله یک نوشته است و نه در بضاعتِ آگاهی‌های نویسنده این سطور. در این نوشته برآنم تنها به بندی بپردازم که او در جنبش اجتماعی بودنِ جنبش سبز تشکیک وارد کرده است. گنجی در این بحث با اشاره غیرمستقیم به «نظریه بسیج منابع»[1] و اشاره مستقیم به شارحان آن، مک کارتی و زالد، عدم وجود سازماندهی و رهبری را دلایلی برای...
از اینرو برای مثال این عدم توانایی به ایجاد یک چشم‌انداز نو حتی باعث شده است که« ماتریکس بوف کور» اصولا بر نقادان مختلف آن ناشناخته باقی بماند بنابراین اکثر این نقدهای نو دچار یک ناتوانی درونی هستند. زیرا اکثر آنها متوجه نشده اند که موضوع سناریوی «بوف کور» اصولا این« تکرار کور و بازتولید کور» دیسکورسیو و روانشناختی است که در آن مرتب راوی و لکاته نو به پیرمرد و پیرزن خنزرپنزری نو تبدیل میشوند و بایستی بشوند، مگر آنکه به راز تولد و دیسکورس خویش پی ببرند تا بتوانند به دیسکورسی متفاوت دست یابند.
هنگامی که در ماه مارس 2010 ژنرال پتریوس فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در مصاحبه با شبکه سی ان ان اظهار داشت که حکومت اسلامی ایران در حال جابجایی از دست روحانیون به دست اوباش است و آن را حکومت “اوباش سالاری” [1] خواند، در حقیقت رفتارهای ضداخلاق و غیر انسانی حکومت اسلامی و پایورانش در صحنه داخل و خارج چنان آشکار شده بود که فهم این حقیقت کار دشواری نبود. حکومتی که آشکارا در دست اوباش شبه نظامی ای بود که پلیدترین جنایتها را بی باکانه در ملای عام انجام میدادند و...
جمشید اسدی، مجید محقق، مهران مصطفوی، کورش زعیم چندی پیش، نامه ای سرگشاده به امضای شش نفر خطاب به ملت ایران منتشر شد به نام سرنوشت اتمی ایران را از دست حاکمان مستبد جمهوری اسلامی رها کنید! (۲۱ ژوئن ۲۰۱۰). برنهاده اصلی آن نامه این بود که: ۱) سوخت اتمی برای ایران ضروری نیست، ۲) خود کفایی صنعت اتمی در ایران شدنی نیست ۳) برای دست یابی به فنآوری اتمی و استفاده مسالمت آمیز از آن، نیازی به فعالیت های پنهانی نبوده است، ۴) فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی توجیه اقتصادی ندارند...
گذر از حیا به عریان‌گری هر چند که در مباحث اخلاقی مورد نکوهش است، اما در فرایند پرسشگری از سیاستمدارن و حاکمان بعنوان یک ارزش تلقی می‌شود که خود تابعی از دموکراسی و آزادی بیان است. و به همین دلیل کارگزاران برنامه پارازیت عملکرد خود را در دفاع از ازادی بیان و دموکراسی ارزیابی می‌کنند و پرسشگری عریان را لازمه رویاروئی با حاکمان خودکامه میدانند.
کیهان با ادعا ی تازه خویش مبنی برفراماسونر بودن موسوی ـ عملا خط بطلانی بر حیات سیاسی خمینی کشیده است چرا که آقای موسوی تا به امروز نیز خمینی را مراد خویش می داند وخود را مرید وی می پندارد و مدتها شعاربرگشت به دوره خمینی را سرداد!اگرفراماسونر بودن مهندس موسوی بنا بر ادعای کیهان حسین شریعتمداری حقیقت داشته باشد، اما این در حالیست که آقای مهند س موسوی همواره مورد تائید آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی بود.خمینی بعنوان ولی فقیه طبق قانون اساسی می بایستی آگاه به زمان می بود...
هفته‏ ی گذشته وضعیت نامناسب زندان و برخوردهای نامناسب با فعالان سیاسی و مدنی موجب شد تا اخبار نقض حقوق بشر در ایران در صدر اخبار رسانه‏ها قرار گیرد.
هوشنگ امیراحمدی میهمان بیست و هفتمین برنامه ی پارازیت صدای امریکا بود. بیرون از محاکمه ی ده دقیقه ای مجری برنامه [بجای مصاحبه] امیراحمدی حرفهایی زد که جالب بود. امیراحمدی، مردم شناسی اش حرف ندارد. او جامعه شناس، تاریخ شناس و مردم شناسی نخبه است که تاریخ و جامعه ی ایران را از دیدگاهی مدرن و نو تفسیر میکند. امیراحمدی میداند که در ایران، فرقی بین خائن و خادم نیست. مردم هیچ خدمتی را ارج نمیگذارند و بیشترین ستایشها را از آدمکشان، خائنان و وطنفروشانشان میکنند.
چند روز پیش مصاحبه ای انجام دادم با آقای روح الله رضایی، شهروند بهائی. ایشان در این مصاحبه که برای اولین بار انجام می شد، شرح چهار مرتبه ربوده و شکنجه شدن خود را توسط عواملی به ظاهر خودسر! برایمان شرح دادند. در طی مصاحبه ایشان به نامه های تهدید آمیزی اشاره کردند که گاه و بیگاه برای ایشان ارسال می شده است.
بیش از 95 درصد مطالبی که در ایران به عنوان تحقیقات کارشناسی در رشته های مذکور در بالا انتشار یافته است، داستانهای به نگارش درآمدهءِ مربوط به دوران عشیره ای فئودالیته هست که اعتبار دانش محور ندارد و هیچکدام از روشهای تحقیقاتی عصر راسیونال خردگرایی پیروی نکرده است. طبقه ای که خود را به عنوان محقق به جامعه معرفی کرده اند، خود از تعزیه گردانان و راهزنان مستند تاریخ و بنیادگذاران دستگاه چاپ جعل پروسهءِ تاریخ نگاری مدرن و زنده هستند.