رفتن به محتوای اصلی

آنچه ما تاكنون از جنبش سبز ديديم چيزي خارج از چارچوب جنبش اتنيكي ملت فارس نبوده است. اگر جنبش سبز در سطح رهبري متوسل به روح امام راحل و آموزه¬هاي وي شده است در بدنه و حاشيه به ديگرستيزي و گرايشات غيردمكراتيك نيزه آلوده گرديده است. جنبش سبز هرگز نتوانست يا بهتر بگويم هرگز نخواست كه با جنبشهاي ملي به يك همدلي (حتي غير صريح و ساته¬لايت وار) برسد. جنبشهاي ملي نيز با آنكه در موقع ضرورت توانسته¬اند قدرت بسيج و ميزان نفوذ توده¬اي خود را نشان دهند، از نزديكي به جنبش سبز ابا داشته¬اند.
بسیاری از ما، هر روز تعداد بسیار زیادی جوک با سوژه‌هایی که به نوعی به زنانگی مربوط می‌شود، می‌شنویم؛ می‌خوانیم یا ویدیوها و عکس‌هایی ظاهراً طنزآمیز در همین رابطه را در سایت‌های مختلف می‌بینیم. ولی شاید در وهله نخست به ماهیت کاملاً آشکارا ضد زن و یا به عبارت دیگر تبعیض جنسی‌گرایانه این سرگرمی‌ها، پی نبرده باشیم.
فاطمی یک اندیشمند استثنایی، یک تاکتیسین تیزهوش و یک نابغه سیاسی بود. فاطمی نه تنها هوش فوق العاده ای داشت ودرمسایل سیاسی تیزبین و آینده نگری واقع بینانه بود، بلکه از شهامت فوق العاده ای نیز برخوردار بود. او میدانست چه میخواهد وبه کجا می رود. او مصمم بود که توان وهوش و زندگی خود را وقف مبارزه علیه خیانت به میهن، دیکتاتوری و فساد کند، و آماده پرداخت هزینه آن نیز بود... و این هزینه را در فجیع ترین شرایط پرداخت کرد.
بی تردید رازتداوم مقاومت راباید درهمین همبستگی،همدردی وعلائمی جستجوکرد که پیرامون دردمشترک،دشمن مشترک ورزم مشترک ردوبدل می شود . نشانه هائی که باشکال گوناگون درعلامت پیروزی انگشتان دست،درمبادله نگاه ها وخنده ها ودر بکارگیری رنگ ها و سرودها و شعارها وآهنگ ها ونماهنگ ها ودهها شکل ابتکاری دیگرمبادله می شود وهرکس درمی یابد که دردردخود تنها نیست.بلکه آن دردی که درخلوت هرکس نهان است،دردی است مشترک وجاری درتک تک همه.
اگر جنبش‫های ملیت‫های غیر فارس ایرانی را از جنبش سراسری مردم ایران جدا نبینیم، آنگاه درک رابطه این دو خیلی آسان خواهد بود. من جزو آن نیروهایی بودم که اعتقاد به این نداشتم که جنبش‫های ملیت‫های ایرانی خودشان را از جنبش سراسری اخیر مردم ایران کنار کشیده‫اند. بلکه عوامل گوناگون دیگری باعث شده بود که آن چهره‫ایی از جنبش‫های ملی در مناطقی مانند آذربایجان، کردستان و غیره در جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران (جنبش سبز) بنمایاند که گویا جنبش‫های اتنیکی آگاهانه خودشان را کنار کشیده‫اند.
جنبش سبز اگر میخواهد موفق بشود باید با خواست های مطالبه محوری ملیت ها و اقوام ، زنان، کارگران و زحمتکشان پیوند عمیق بگیرد. نه اینکه ملیت ها و اقوام را سبز بکند بلکه هویت انها و موجودیت آنها را انچنانی که هست قبول کرده و به خواست های مترقی انها جواب مثبت بدهد. در مورد سیستم سه محتوای زیر را توضیح میدهم: ۱- زبان رسمی در مناطق و واحد های ملی زبان آن منطقه خواهد بود. ۲- مجلس نماینده گان منطقه در تمامی عرصه های تصمیم گیری بالاترین ارگان میباشد.
اقایان موسوی، کروبی و رضایی پیش از انتخابات بیانیه ای هایی صادر کردند و حقوق اقوام و ملیت ها را رسما و بطور مشروح در برنامه های خود گنجاندند. انها قطعا به این درک درست رسیده بودند که نظام متمرکز، مملکت را به همینجا که اکنون رسیده، خواهند رساند. نتیجه، مشارکت ملیون ها نفر در انتخابات بود. اما این ارتباط جدی را بعد از انتخابات رها کردند و بهمین دلیل اقوام و ملیت هم فکر کردند که رهبران جنبش سبز در باره مساله دمکراسی و تقسیم قدرت جدی نیستند.
سخنی با فعالین سیاسی و سازمان ها و احزاب سراسری کشور، مبارزات مردم بلوچ، جافشانی های این ملت مظلوم، هزینه هایی سنگینی که مردم این دیار برای رهائی از یوغ حکومت دینی می دهند، جزئی از مبارزه عمومی علیه حاکمیت استبداد مذهبی بر کشور است.
ژاله عالمتاج قائم مقامی! در جسارت فکر و اندیشه پیش کسوت فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی است یکقرن پیش از این میزیسته است. ٢٢ سال پیش از پروین اعتصامی چشم به جهان گشوده بود.
در مورد جنبش دموکراسی خواهی ، هدفش نفی دیکتاتوریست و ما نباید آنرا با حرکت اصلاح طلبان اشتباه کنیم. آقای ماشالله رزمی اشتباهشان همین است. آنرا در لیبرالهای محافظه کار خلاصه میکند. جنبش ملی-دموکراتیک آذربایجان به تنهایی پیروز نخواهد شد. حکومت اینرا میداند. و میخواهد هیچ حرکتی با حرکت دیگر همگام نشود.فعالین آگاه جنبشها اهمیت رهاییبخش این مسایل را عمیقاً درک میکنند و در راه همگامی جنبشها چه در داخل و چه در خارج به جان میکوشند.