رفتن به محتوای اصلی

سفارت خانه جمهوري اسلامي در پاريس، به همت ايرانيان رنگين شد! اين كمترين هزينه اعدام زندانيان عقيدتي و سياسي بود كه بر دولت كودتايي تحميل شد. اين عكس گوياي تلاش ايرانيان مقيم پاريس است در اعتراض به اعدام ها! ديوارهاي سفارت حكومت اسلامي در فرانسه، سرشار شدند از شعارهاي مرگ بر ديكتاتوري!
اعدام دسته جمعی پنج تن از زندانيان سياسی ايران، که چهار تن از آنان کرد بودند، در سحرگاه يکشنبه نوزدهم ارديبهشت ماه موجی از تأسف و اندوه و در عين حال انزجار و اعتراض نسبت به اين جنايت به راه انداخته است. هدف رژيم جمهوری اسلامی از دست زدن به اين جنايت زهرچشم گرفتن از مردم کردستان و دادن هشداری به همه مردم ايران در آستانه سالگرد جنبش اعتراضی عليه تقلب بزرگ انتخاباتی است. اما برخلاف تصور سردمداران رژيم، اين اعدام دسته جمعی نه تنها موجب ارعاب و پس کشيدن مردم نشده و نخواهد شد...
16 زندانی کرد و همچنین 11 تن از معترضان به تقلب انتخاباتی 22 خرداد، در معرض خطر اعدام قرار دارند و پرونده سه نفر از آنها به شعبه اجرای احکام ارجاع شده است؛ از حکم قطعی دو نفر دیگر، با وجود صدور آن، نه خود متهمان خبری دارند و نه خانواده های آنان.
جمهورى اسلامى در سى سال گذشته در تقديس خشونت و در ترزيق خشونت به فضا و فرهنگ جامعه از هيچ كوششى دريغ نكرده و خشونت سياسى، مذهبى، فرهنگى و جنسيتى را به نام مذهب، اخلاق، امنيت ملى، عفاف و حجاب و ناموس و ... تقديس، تقويت، ترويج و قانونى كرده است.
در اینجا به تمام مادران داغدار و زنانی که فرزندان و شوهرانشان اعدام شده اند یا در کف خیابانها به دست مزدوران کشته شده اند پیام می فرستم: ای زنان دلیر و شجاع، در این غم و اندوه عظیم، در کنار شما هستم و بدانید که این خونها به بار می نشیند و پاداش هزینه سنگین داغ جوانان صبح آزادی و دموکراسی خواهد بود اما دریغ و افسوس از این همه ظلم حاکمیت بر ملت؛ ملتی که هیچ کس را ندارد جز خداوند عالم.
شرمنده ايم، شرمنده كه ايستاديم و نظاره كرديم رفتنت را. ديديم لنگيدنت را و دم نزديم. نمي دانم اسير لبخندهاي مهربانت بوديم يا پاي آمدنمان به تو نمي رسيد. نمي دانم دست ما كوتاه بود يا تو خيلي بلند بودي. هرچه بود ايستادگي آموختيم و شرمندگي تجربه كرديم. هرچه بود دیدیم ایستاده هم می توان مرد.
مادرم گاها به خودش شک میکرد. او اطمینان داشت که به خطا نرفته است اما شک داشت که من از نسل او و پدرم و به عبارتی حلال زاده باشم. گاها زیر لب زمزمه میکرد و میگفت که بعید نیست که در خواب مورد تجاوز قرار گرفته باشد و یا بی هوشش نموده اند. وگرنه چطور میشود که او فردی را امام بداند و من همان فرد را جلاد و آدم کش خطاب کنم. نمیدانم که اگر زنده بود چه میشد، اما تنها چیزی که میدانم این بود که او را خیلی دوست داشتم و مادرم هم به هیچ غیمتی حاضر نمیشد تا کسی با نام اسلام من را به قتل برساند و...
هدف رژیم ازتوسل به حربه اعدام افزایش هزینه مبارزه وایجاد رعب است و تنها ازطریق گسترش دامنه مقاومت و اقدامات اعتراضی می توان آن را خنثی کرد و متقابلا هزینه مبادرت به این گونه جنایات را افزایش داد جنایتی تازه درتازه ترین اقدام رژیم سرانجام 5 تن اززندانیان سیاسی را(که چهارتن ازآنها کردبودند) به جوخه های اعدام سپرد.زندانیانی که سالها بود تحت فشارهای شدید برای اعترافات مورد نظررژیم قرارداشتند.
جنبش فدرال دموكرات آذربايجان:« ما این اعدامها را به شدت محکوم میکنیم و با صمیمیت تمام با خانواده ها و بازماندگان این عزیزان ابراز همدردی میکنیم. ما از تمامی سازمانها و مبارزان دمکراسی و عدالت اجتمائی، زنان و ملیتها در ایران می خواهیم که تلاشهای خود را برای توقف اعدامها در ایران دو چندان کنند و با اعتراضهای دامنه دار ماشین کشتار جمهوری اسلامی را از حرکت باز دارند. ما از تمامی سازمان ها و نهادهای آزادیخواه و مدافع حقوق بشر می خواهیم علیه این اعدام ها بشدت اعتراض کرده و...
فرزاد كمانگر، معلم ساده مناطق محروم كردستان را صبح امروز يكشنبه اعدام كردند؛ به جرم بمب گذاري! به همراه او چهار تن ديگر از شهروندان كرد را نيز به همين اتهام اعدام كردند. چيز غريبي نيست! وقتي يك ملت را فريب خورده مي نامند و وقتي سران جنبش سبز را عامل صهيونيست ها مي خوانند، نبايد هم توقع داشته باشيم كه يك معلم ساده را با اتهامي بهتر از اين به دار بياوزيزند؛بمبگذار!