رفتن به محتوای اصلی

آقای احمدی نژاد در کارنامه ی پنج ساله ی کاری اش ثابت کرده است که هیچ درک درستی از اقتصاد جهانی و سیستم گردش سرمایه در دنیای آزاد ندارد. همین ندانم کاری های اوست که باعث شده است تا همه ی آگاهان اقتصادی و دلسوزان واقعی کشور نسبت به خطرات بزرگ در راه احساس مسئولیت کنند و دولت را از عملی کردن این طرح بر حذر کنند. اما حیف و صد افسوس که آقایان را جز چپاول ثروت ملی مشغله ای دیگر، و جز حفظ قدرت اندیشه ای دیگر نیست. تا در نهایت مردم عادی و قشر زحمت کش و جامعه ی جوانان قربانیان ندانم کاری های آقایان شوند
- انتشار گفتار و نوشتار سازگارا وگنجی ومهاجرانی وسید ابراهیم نبوی در چارچوب خط مشی اطلاع رسانی ایران گلوبال است همانطور انتشار نقد گفتار آنان هم در چارچوب وظایف سایت می باشد . موضوع بر سر نقد این و آن فرد در ایران گلوبال و یا «صفحه شما» نیست . ازادی بیان در این سایت تقریبا نزدیک به مطلق است و برای اینکه کسی بتواند باور کند که چنین است کافی است کامنت هایی شما، علیه اینجانب نوشته اید را بخواند.
برآمد اول ماه مه روزی است که رویش بذرهای کاشته سالهای گذشته را می توان مشاهده کرد. فرصتی است برای رویت میزان پیشرفت کارگران درحوزه های گوناگون مطالبات اقتصادی وسیاسی واجتماعی.ازهمین رو برش مناسبی است برای مشاهده تنگناها، کم وکیف مطالبات و پیشرفت ها و افق های پیشارو.حتی درشرایط استبدادی چون ایران هم می توان کم وبیش، نشانه هائی از تحول صورت گرفته در کارگران را درکنش های مربوط به مناسبت های روزجهانی شاهد بود.
شگفتـا که از دهان افـراد و احـزب و سازمان های کمونیستـی و انقلابـی، مکـررأ می خوانیـم و می شنویم که(به خصوص درگرامیداشت اول ماه مه هر سال) از اتحاد و همبستگی طبقه کارگر داد سخن می رانند، که خـود، اسـاسـأ ، با واژه اتحـاد ، بیـگانـه هستنـد!!! چگـونـه نیـرویـی مـی تـوانـد از اتـحــاد سخـن گویـد کـه خـود و سازمـان و یا حـزبـش، در ایـن مـدت 31 سال، علاوه براینکه در درون خود، اتحـاد و همبستگـی بوجود نیاورده است(با سایـر نیروها، پیشکش!) بلکه از هم پاشیده شده اند و بقول معروف انشعاب کرده اند...
در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر؛ 10 تشکل کارگری-اجتماعی خواهان تحقق فوری آزادی برپايي تشكل هاي مستقل از دولت و کارفرما،آزادی اعتصاب، اعتراض، راهپيمائي، تجمع، بيان و برسمیت شناخته شدن بی قيد و شرط حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران و عموم مردم ايران شدند!
وبسایت بالاترین در تابستان 2006 با کپی برداری از نسخهء خارجی دیگ، پا به عرصهء دنیای مجازی گذاشت. دلایل فراوانی را می توان برشمرد که نشان دهندهء مقصود اصلی سازندگان آن باشد. اما هر چه که بود، بدون شک تبدیل گشتن به رسانهء یک گروه یا طبقهء خاص و یا مبدل گشتن به تریبون یک حزب و یا یک جنبش اجتماعی، در مخیلیهء پدیدآورندگان آن نیز نمی گنجید.
میر حسین موسوی فردی است که در حال حاضر در موقعیت بسیار خوبی برای مدیریت جنبش قرار دارد، و من به همه مان توصیه میکنم که پشت او جمع شویم و از او حمایت کنیم. اما در عین حال بایستی توجه داشت که تفاوت زیادی هست بین مدیریت و رهبری، و من میرحسین موسوی را به عنوان یک مدیر جنبش مردمی میشناسم و میخواهم، و نه رهبر آن. تنها رهبری که میتواند در سیستم سیاسی که من و امثال من خواستار برقراریش هستیم به قدرت برسد، یک «کتاب» است، «قانون» است، آن هم قانونی که از متن و بطن تفکر جمعی ما متنزع شده باشد.
برنامهً اتمي، انتخابات عراق، مجاهدين اشرف: گفتمان انقلابي (صد در صدي مذهبي و ايدئولوژيک) زيانبارترين گفتمان در مقابل گفتمان دموکراسي و حقوق بشر جنبش سبز است.
در کشورهای پيشرفتۀ دموکراتيک در جهان بسيار عادی است که احزاب مختلف روزی در پوزيسيون قرار گيرند يعنی در قدرت باشند و مثلاً چهار سال بعد همانها در اپوزيسيون باشند و با احزاب کوچکتر ائتلاف تشکيل دهند و بر مبنای رأی خود دوباره به قدرت بازگردند. اما در کشورهای غيردموکراتيک نظير ايران چنين نيست و اپوزيسيون اقلاً در يک قرن گذشته چند عضو ثابت داشته است و مهمترين آنها هم جريانات ليبرال و نيروهای چپ بوده اند که در همه يک قرن گذشته بيش از يکی دوسال حضور محدود در قوه مقننه يا مجريه، در قدرت شرکتی نداشته اند
سالت را جملگی می شناسیم، جریده ای که توسط گروه 99 نفر معروف در میانه های دهه شصت در بحبوهه جنگ منتشر شد و نقش مخربش در دوران جنگ و تضعیف روحیه رزمندگان بر همه نمایان بود و کار بدانجا رسید که دستور بایکوت و عدم ارسالش را به جبهه دادند. حکایت سایت جرس امروز دقیقا حکایت رسالت دیروز است. جرس امروز رسما تبدیل شده به کارخانه تولید انواع تضادها، مصادیق را می توان تقریبا هر روزه در مندرجات این سایت مشاهده کرد.