رفتن به محتوای اصلی

آنچه مرا وادار به نوشتن این یادداشت کرد پرداختن به مسئله ای است که به گمانم فقط بین سیاستمداران ایرانی ،به این شکل،می توان سراغ گرفت و آن تفاوت نگرشی است که سیاستمداران از دو موضع حاکم و معزول شدن ویا بالعکس انقلابی و حاکم شدن از خود بروز می دهند.(مثلاروایت هایی از زمان در بند بودن مقامات بلند پایه ی جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفان فکری شان نقل می شود که هیچ تناسبی با رفتارهای حکومتی آنان در دوره ی زمامداری شان دیده نمی شود)
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران روز پنجشنبه ۲۰ فروردین طی مراسمی به مناسبت روز فناوری هسته ای و در جریان افتتاح کارخانه سوخت هسته ای در اصفهان، از آزمایش سانتریفوژهای جدید خبر داد.
فدراليسم بر حسب تعريف چيزی نيست جز تفکيک و تقسيم قدرت متمرکز سياسی بين حکومت مشترک مرکزی و مناطق مختلف يک کشور بر اساس اصل سوبسيدياريتی. اين اصل بخشی از اختيارات را به‌ تحتانی‌ترين سطح حکومتی و نزديکترين آن به‌ مردم (يعنی شورای شهرها) بازمی‌گرداند. و از آنجاست که‌ توزيع و تفويض صلاحيتها به‌ بالا (ايالت و فدرال) صورت خواهد گرفت. و اين گذشته‌ از تنوع ملی ـ قومی در کشور به‌خودی‌خود اصلی بسيار دمکراتيک است و اتفاقاً کسانی که‌ از دمکراسی توده‌ای دفاع می‌کنند، بايد بيش و پيش...
کابوس بحران بر سراسر جهان سایه افکنده است. روزنامه‌ها و مجلات هر روز خبرها و تحلیل‌های جدیدی منتشر می‌کنند. کمتر روشنفکری است که مقاله، تحلیل، یا یادداشتی درباره بحران ننوشته باشد. بحران به بحث‌های عمومی نیز دامن زده. بحث درباره ریشه‌ها و عوامل آن. از سوی دیگر، از همان اوایل بروز بحران خبرگزاری‌ها و رسانه‌های گروهی از اقبال دوباره مردم به «سرمایه» مارکس خبر دادند. با این‌حال سرمایه‌داری تاکنون به نحو معجزه‌آسایی توانسته از بحران جان سالم بدر برد. باید دید که این‌بار بحران به کجا می‌رود؟
هنوز ابعاد و اهداف نشستِ بروکسل که از سوی منفردین قومی و یا متشکل از افراد حزبی غیر انتخابی قومگرا با پشتیبانی اتحادیّهءِ اروپا و به بنا به گزارشها از سوی شاخه ای از سازمان ملّل تشکیل شده است در بارهء وضعیّت سیاسی جامعهءِ ایرانی و منافع ملّی آن و در موردِ برگذار کنندگانِ اصلی این نشست مشخص نشده است.
بر خلاف ترکیه و عراق ، ایران از نظر فرهنگی، نه تنها هیچ مشکلی با سازماندهی و تنوع فرهنگی و اقوام ندارد که اصلا ایران فرآیند این چند فرهنگی است. یعنی چیزی به معنی ایرانی خالص و بیرون از اقوام اساسا وجود ندارد. عنصر ایرانیت یک خصیصه جمعی است که محصول کنش های متقابل اقوام و فرهنگ های مختلف است. به ویژه آنکه از نظر تاریخی و فرهنگی کردها یکی از 7 قومی بودند که در اتحادیه های قومی با دیگر اقوام وارد شدند تا در مقابل تجاوزات آشوری ها ایستادگی کردند.
برخی از صاحب‌نظران انقلاب ۵۷ – ۱۳۵۶ ایران را انقلابی «اجتماعی» خوانده‌اند که دگرگونی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی بسیاری پدید آورد. سی‌ سال پس از آغاز این دگرگونی، کمتر حوزه‌ای را می‌توان سراغ گرفت که از فرایند پیچیده‌ی انقلاب تاثیر نپذیرفته باشد. هدف اصلی این مقاله پرتوافکنی بر تحولات گفتمانی است که از اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی در میان طیف مخالفان صورت گرفته است.
در اولين روزهاي بهار 1387 به قصد عيدديدني با خانواده ي سوگوار زهرا بني يعقوب عازم منزل ايشان بوديم که ‏بدون هيچ دليل موجهي به همراه 11 نفر از دوستان بازداشت شده و به زندان اوين منتقل شديم.اما اين بازداشت بي دليل ‏و نابهنگام بهانه اي شد براي عيدديدني با زني که اکنون نزديک به 2 ماه از حبس سه ساله ي خودرا در زندان اوين ‏گذرانده است. عاليه زني است قوي، مصمم و پرانرژي که بي شک فضاي زندان را متحول خواهد کرد.او در اين ‏روزها ان چنان از ما در زندان پذيرايي مي کند که گويي مهمان وي در منزل پدري اش در فومن
هردو در دستگاه رژیم با آمدنشان تناقض هایی ایجاد کنند ولی حدت آن بستگی به تحولات وجوشش های ا جتماعی دارد که این تناقض را د ر دستگاه بالای رژیم گسترش دهد ویا رژیم بتواند با ضعیف کردن فشار خارجی وکنا رآمدن وتوافق با اروپا و آمریکا برای این تنش های ا جتماعی خود را آماده کند . کروبی و موسوی کاری بالاتر از خاتمی نمیتوانند انجام دهند ولی با توجه به جوشش ها درون جامعه باید گفت که آمدن آنها بحرانها را از دورن جامعه با سرعت بیشتری به شکاف درون رژیم میافکند ولی آیا...
مردم این وضعیت را باید تغییر دهند برای برون رفت از وضعیت موجود لازم است در نوع و نگاه نگرش مردمان این سرزمین، تغییراتی بنیادی به وجود آید و این میسر نمی شود مگر از طریق یک جنبش همگانی. جنبش خودیابی و شناخت حقوق بشر و نهضت جهت پیکار با ترس و فقر و جهل و خرافات، رخوت و سستی و بی تفاوتی و انفعال از ضرورت های اساسی جامعه ما در شرایط فعلی است. وادار کردن اربابان قدرت و حاکمان به خواست و اراده مردم و دستیابی به آزادی، عدالت، صلح و دموکراسی تنها با شناخت حقوق بشر و احترام به آن امکان پذیر می گردد .