رفتن به محتوای اصلی

برخورد طالبانیستی گروهای آرمانگرا و تروریست با قربانیان نادم زندانهای جمهوری اسلامی

برخورد طالبانیستی گروهای آرمانگرا و تروریست با قربانیان نادم زندانهای جمهوری اسلامی

 در افغانستان زنان و دخترانی را که قربانی تجاوز جنسی مردان واقع می گردند، طالبانیستها بجای تنبیه متجاوزان، بعد از بریدن گوش و دماغ زنان و دختران قربانی، آنها را بطرز فجیعی به قتل می رسانند، طرز برخورد گروههای آرمانگرا و تروریست با مچاله شدگان تواب زندانهای رژیم دقیقآ از همین قماش است، این واقعیتی است که معمولآ در شکنجه گاههای رژیم، حساسیت بازجویان بر روی زندانیانی که محبوبیت و وجهه ائی در جامعه دارند بیشتر متمرکز می گردد و اینگونه افراد زیر حادّترین و پیگیرترین فشارها و شکنجه های روحی و جسمی قرار می گیرند تا با شکستن حیثیت آنها  در زیر شکنجه و وادار کردن آنها به ندامت و مصاحبه و با نابود کردن شخصیت این افراد در اجتماع، محبوبیتی برای خود در جامعه کسب کنند، در شعبه های مخصوص اعتراف گیری، زیر شکنجه های مرگبار و بلا انقطاع، که شاید  از ده هزار نفر،  یکنفر می تواند  زیر آن شکنجه ها دوام بیاورد، که در این شکنجه گاهها، گرانقدرترین هدیه برای یک زندانی، بیهوش شدن در حال شکنجه شدن بر روی تخت شکنجه  است و  زیباترین آرزو مردن و به هوش نیآمدن بر روی تخت شکنجه است،

البته آنهائی که کاری نکرده اند یا در حد هوادار ساده هستند، بخش های مخصوص اعتراف گیری را نمی بینند و شاید برای زهر چشم گرفتن و اطاعت از مقررات زندان یکی دوبار تعزیر و یا حد شرعی بشوند،

انسانهائی که در زندانهای جمهوری اسلامی در زیر شکنجه های طاقت فرسای رژیم به مرز اضمحلال جسمی و روحی می رسند، برای پایان دادن به شکنجه و یا بخاطر تنازع بقاء شکسته می شوند و از همان لحظه، بازجویان برای مچاله کردن بیشتر شخصیت آنها در اجتماع، وصله تحقیرآمیز تواب و یا نادم را در مورد آنها بکار می برند، در واقع در زندانهای جمهوری اسلامی یا باید بمیری و یا باید بعنوان تواب زنده با شخصیت مرده در اجتماع رها شوی،

و شعار معروف بازجویان کمیته مشترک و اوین و دیگر زندانهای سیاسی ایران این بود که هیچ ضد انقلابی نمی تواند بدون توبه کردن و نوشتن ندامتنامه و ضبط نوار مصاحبه تلویزیونی، از زندانهای جمهوری اسلامی عمودی آزاد شود و گرنه افقی و به جهنم واصل می شود،

تواب سازی محصول خونین شرایط جنایتباری بود که با شروع دهه ٦٠ توسط  رژیم جمهوری اسلامی برعلیه مردم و گروههائی که خواهان آزادی و دستیابی به جامعه‌ای بدون ظلم و ستم بودند، با توجه به شرایط فوق العاده وحشتناک و جنایتبار  زندانهای سیاسی آن دوران، توابین از درون چنین فضائی که خون، شکنجه، مرگ، جسد، تیرباران، و حلق آویز  و... در آن حرف اول و آخر را می‌زد، سر برآوردند، درواقع توابسازی خود محصولی از جنایات جمهوری اسلامی برعلیه بشریت بود، درسالهای وحشت ٦٠ تا ٦٧ یگانه راه زنده ماندن و گریز از شکنجه و مرگ برای یک زندانی سیاسی پذیرش انگ تواب بود،

متأسفانه افرادی ساده لوح و بعضی از اعضای خانواه ای قربانیان سیاسی، و اکثر گروههای آرمانگرا و تروریست، برخوردی طالبانیستی با قربانیان خرد شده در زیر شکنجه های زندانهای جمهوری اسلامی دارند و دیواری کوتاهتر از دیوار اینها پیدا نمی کنند و بجای تنفر از رژیم، از کسانی که سلامتی جسمی و روحی خود را در زیر شکنجه از دست داده اند، کینه بدل می گیرند، البته افرادی غیر فعال و یا ناشناخته از گروههای سیاسی که موقعیت مالی داشتند که توانستند بموقع از ایران خارج شوند و جانشان را نجات دهند، و چه بسا اگر همین افراد هم واقعآ سیاسی بودند و دستگیر می شدند معلوم نبود که در زیر شکنجه چه دسته گلی به آب بدهند،

 تعجب آور این است که بعضی از افرادی که از زندان آزاد گشته اند و طبیعتآ مراحل توابیت را برای رهائی از زندان سپری کرده اند، شاید در شرایط وحشتناک زندان نبوده اند و یا بفراموشی دچار شده و جوّ گیر شده اند، وقتیکه خود را بخارج می رسانند مثل کبک سرشان را زیر برف فرو کرده و فکر می کنند کسی آنها را نمی بیند و همه گناهان رژیم را به گردن زندانیان نادم همنوع خود می اندازند،

هر کسی که  با پرونده واقعآ سیاسی از زندان رژیم آزاد شده قطعآ برای اینکه زنده بماند به توبه کردن وادارش کرده اند و انگ توابیت بر پیشانیش خورده، البته آنهائی که مدعی هستند که بدون توبه کردن  آزاد شده اند قطعآ یا سیاسی نبوده اند و یا دونکیشوت وار می خواهند خود را قهرمان جابزنند و معمول است که می گویند درغربت پهلوان پنبه ها بیشتر لاف می زنند، کیه به کیه، و یا شاید هم رژیم با آنها رفتار دمکراتیک داشته و با رئفت برخود کرده و بدون گذراندن پروسه توابیت آنها را از زندان رها ساخته، الله اعلم،

و بدین طریق کلیه زندانیان سیاسی که واقعآ صاحب افکاری بودند، آزادی آنها از حدیده توابیت صورت پذیرفته و ده ها هزار نفر از این گونه افراد، چه در داخل و چه در خارج، گوشه عزلت گزیده اند و بصورت گمنام زندگی می کنند تا از کنایه و تحقیر و توهین و نیش زبان عده ائی بیسواد فرصت طلب آرمانگرا با افکاری تروریستی در امان باشند و اینان با این برخورد عملآ رل مکمل، تمدید و تکمیل تئوری تواب سازی جمهوری اسلامی در ساختن زندانی بعد از آزادی را در بیرون از زندان برای آنها فراهم می کنند، و در ناف دمکراسی آمریکا و اروپا، باعث به انزوا و به سکوت کشانده شدن این افراد می گردند و بدینطریق ثروت های معنوی جامعه و آرشیو تجربیات تاریخ مبارزاتی یک نسل را زنده بگور و بسوی نابودی سوق می دهند، و جمهوری اسلامی را هم از این بابت کامیاب می سازند و این بر خلاف حقوق بشر و حقوق فردی انسان است،

این امری است کاملا بدیهی و مسلم که هیچکس نمی تواند از زندان جمهوری اسلامی بدون ندامت و نوشتن توبه نامه و یا مصاحبه تلویزیونی، زنده آزاد گردد، هر کس که خارج از این می پندارد یا خود و اطرافیانش به بازی گرفته و یا شرایط زندان جمهوری اسلامی را با زندانهای کشور های مترقی و دمکراتیک جهان عوضی گرفته است،

قطعا روزی فراخواهد رسید، انسانهائی که به حقوق بشر معتقدند، در مجامع بین اللملی، از قربانیان مصدومی که توانستند از شکنجه گاه های جمهوری اسلامی جان بدربرند، تقدیر بعمل خواهند آورد و در رابطه با برچسبها و انگهای های تحقیر آمیز تواب و نادم رژیم، جواب دندان شکنی به افراد فرصت طلب و ضعیف کش خواهند داد،

از طرف عده ائی از معلولین جسمی و روحی زندانهای سیاسی ایران سالهای ٦٠ تا ٦٧

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
ایمیل ارسالی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید