رفتن به محتوای اصلی

ایران، بمب و آینده صلح در خاورمیانه

ایران، بمب و آینده صلح در خاورمیانه

 دیاکو حسینی پژوهشگر مرکز مطالعات عالی بین المللی دانشگاه تهران

اغلب صحبت از برنامه های هسته ای ایران یادآور یک دهه کشمکش سیاسی غرب و ایران برای متقاعد ساختن یکدیگر به برداشت هریک از آنها از محتوا و جهت گیری برنامه های هسته ای ایران است. در نتیجه این توجه، بسیاری از ناظران، شیوه های دست یابی به تفاهم تحت چارچوب مذاکراتی و یا پیامدهای شکست مذاکرات را مد نظر دارند. در اینجا می کوشم با عبور از این جزییات به سه سوال بنیادی پاسخ دهم. نخست اینکه چرا ایران در شرایط کنونی تمایلی به ساخت تسلیحات هسته ای ندارد .دوم اینکه چرا ایران نمی تواند در بلند مدت از تولید تسلیحات هسته ای صرف نظر کند. و در قسمت پایانی مانند هر کس دیگری که پیرامون هسته ای شدن ایران می اندیشد، به این پرسش که جهان در فردای اتمی شدن ایران اتمی چه شکلی خواهد داشت، خواهم پرداخت.

چرا ایران به بمب هسته ای نه می گوید؟

 نه تنها طی یک دهه گذشته و بحران هسته ای ایران، گزارشات متعدد آژانس نتوانسته تا تلاش ایران برای تولید جنگ افزارهای هسته ای را ثابت کند، بلکه فتوای آیت الله خامنه ای در اکتبر 2003 مبنی بر حرام بودن اینگونه تسلیحات محذورات اخلاقی و مذهبی ایران را در راه برخورداری از بمب هسته ای آشکار کرده است. بدون تردید این عدم تمایل دست کم تا جایی که باید برای غرب قانع کننده باشد، دلیل واقع بینانه ای دارد:  اینکه ایران نمی تواند از تسلیحات هسته ای علیه دشمنانش استفاده کند. اسرائیل و ایالات متحده دو دشمن اصلی ایران هستند که امکان استفاده از تسلیحات هسته ای علیه آنها به ذهن متبادر می شود. اسرائیل شامل سرزمین کوچکی است که ترکیب ویژه جمعیتی مسلمانان و یهودیان جغرافیای سیاسی پیچیده ای را پدید آورده است. ایران می داند که حتی به منظور نابودی اسرائیل نمی تواند، هزینه ناشی از نابودی گسترده مردم بی گناه و اغلب مسلمانان فلسطینی را در سرزمین های اشغالی تقبل کند. چرا که در اینصورت دشمنی شمار قابل توجهی از مسلمانانی را به جان خریده که احتمالا از حمله تلافی جویانه هسته ای به ایران حمایت خواهند کرد.

دشمن دوم به مراتب انگیزه کمتری را برای تصاحب تسلیحات هسته ای برای ایران فراهم می کند. ایالات متحده به دلیل فاصله جغرافیایی از ایران تهدید مستقیمی علیه تمامیت ارضی به شمار نمی رود. مگر موارد استثنایی مانند جنگ 2003 علیه رژیم عراق، واشنگتن به جهت تعهد تاریخی به حفظ ثبات نظام جهانی از وضع موجود حمایت می کند. تا زمانی که رفتار ایالات متحده در راستای حفظ ثبات منطقه قابل پیش بینی باشد، ایران نیازی به تسلیحات هسته ای ندارد.

از طرفی، در صورتی که ایران به تسلیحات هسته ای دست یابد، ایالات متحده دست به ابتکارهای استراتژیک مانند تقویت سپردفاع موشکی در مجاورت مرزهای ایران و همچنین تقویت نظامی همسایگان ایران خواهد زد. نظامی شدن محیط امنیتی کمترین هزینه ای است که ایران هسته ای باید بپردازد و ساده ترین نتیجه آن محدود شدن حوزه عمل ایران خواهد بود. ایران هسته ای دشمنان بیشتری خواهد داشت و کشورهای بیشتری در ائتلاف موازنه جویانه علیه ایران شرکت خواهند کرد. و بالاخره اینکه ایران می داند که صرف برخورداری از تسلیحات هسته ای قادر به ایجاد بازدارندگی نیست. شکاف تکنولوژی نظامی میان ایران و ایالات متحده، مانع بزرگی برای بازدارندگی موثر ایالات متحده محسوب می شود و تا جایی که می دانیم پر کردن این شکاف، زمان به مراتب بیشتری از ایران خواهد گرفت. تا هنگامی که تسلیحات هسته ای ایران نتواند برتری ایالات متحده را مهار کند، چیزی بیش از دردسر های جدید امنیتی برای آن ندارد.

 علی اکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران در سپتامبر 2004 در گفتگو با روزنامه تایمز مالی گفت:«  اگر تسلیحات هسته ای امنیت به بار بیاورد ما به جهان اعلام می کنیم که بعد از همه آنها به سمت تسلیحات هسته ای خواهیم رفت... ما فکر نمی کنیم که ایران هسته ای قدرتمند تر خواهد بود... اگر ما تسلیحات هسته ای هم داشته باشیم به سمت استفاده از آن نخواهیم رفت- ما نمی توانیم از آن استفاده کنیم... در ثانی، ما هیچ تهدید واقعی را از جانب همسایگانمان احساس نمی کنیم. ما هیچ مسئله خاصی را با همسایگانمان، پاکستان کشورهای خلیج فارس و همینطور افغانستان نداریم... ما اسرائیل را به عنوان موجودیت مستقل به رسمت نمی شناسیم بلکه آن را بخشی از آمریکا می دانیم. رویارویی با اسرائیل رویارویی با آمریکاست. ما نمی توانیم حریف آمریکا شویم.». آیا این دیدگاه ایران در آینده نیز پابرجا خواهد ماند؟

تسلیحات هسته ای بدون هدف؟

با وجود این استدلال ها، آیا ایران می تواند به پرهیز از تسلیحات هسته ای ادامه دهد؟ به گمان من راهی برای گریز از تسلیحات هسته ای برای ایران در حال ظهور وجود ندارد. مگر آنکه خطرات مربوط به امنیت ملی اش را به جان بخرد.همانطور که رئالیزم علت عدم تمایل ایران به برخورداری از تسلیحات هسته ای را توضیح می دهد به همان خوبی می تواند نشان دهد که چگونه ایران برای تضمین امنیت خود ناچار به تصاحب این تسلیحات است. ایران نمی تواند مطمئن باشد که دشمنانش در بلند مدت خویشتن داری خود را در راه عدم تکثیر تسلیحات هسته ای حفظ خواهند کرد.این دیدگاه ایران نه تنها درباره اسرائیل بلکه در مقابله با چهار کشور مسلمان یعنی پاکستان، مصر، عربستان سعودی و ترکیه  از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تا هنگامی که اسرائیل همانند یک بازیگر گسترش طلب رفتار کند، ایران نمی تواند نسبت به نیات آتی آن اطمینان حاصل کند. از دیدگاه رهبران اسرائیل همانطور که افرایم اسنه معاون سابق وزارت دفاع اسرائیل طی یادداشتی در دهم جولای 2011 در نیویورک تایمز خاطرنشان کرده است: «صلح پایدار در منطقه بدون آنکه اسرائیل نیرومندترین قدرت نظامی از تهران تا کازابلانکا باقی بماند به دست نخواهد آمد». با وجود این بلند پروازی های ژئوپولیتیکی اسرائیل و به رغم اختلاف نظر های ایدئولوژیک، ایران از این کشور غیرمسلمان ترسی به دل راه نمی دهد.اسرائیل همچنان بسیار کوچک تر و دارای جمعیتی بسیار کمتر از ایران و مهمتر از همه، بلحاظ دموگرافیک آسیب پذیر است. از آنجایی که خط مقدم ایران در جنگ احتمالی با اسرائیل به درون اسرائیل کشیده شده، بعید است که اسرائیل در آینده نزدیک بکوشد تا خشم ایران را بواسطه حمله نظامی تحریک کند. در عوض، چهار کشور یاد شده خطرات جدی تری را در بلند مدت متوجه ایران می سازند.

*

 ترکیه با جمعیتی معادل جمعیت ایران نزدیک به دو برابر بیشتر از ایران صرف بودجه نظامی خود می کند که 7/2 درصد از تولید ناخالص داخلی آن را شامل می شود و از این بابت یک رتبه بالاتر از اسرائیل و هفت رتبه بالاتر از ایران، در رتبه هفدهم جهان قرار می گیرد. ارتش ترکیه مدرن، آموزش دیده و به دلیل عضویت در ناتو از تجربه بالای نظامی بهره می برد. ارتش ترکیه بعد از ارتش ایالات متحده، دومین ارتش بزرگ در ناتو شمرده می شود. همچنین نیروی دریایی ترکیه برتری قابل توجهی بر سایر همسایگانش در مدیترانه دارد که در عمل پتانسیل بالایی را برای پیگیری هژمونی منطقه ای به آن می بخشد. تاکنون سه عامل مانع از آزاد شدن این نیروی انفجاری عظیم شده است: بی ثباتی سیاسی که دست کم تا پایان دهه 1990 از شکل گیری استراتژی روشن و منسجم ترکیه به عنوان قدرت منطقه ای ممانعت کرده بود. متاثر از این ویژگی سیاسی، ترکیه تا چندی پیش از اقتصاد شکننده ای که به دشواری می توانست از ایده یک اقتصاد ملی حمایت کند، رنج می برد و عامل سوم که عبارت است از عضویت در ناتو که چتر حمایتی قابل اعتمادی را برای ترکیه تدارک دیده است. ایجاد هرگونه تغییری در این سه عامل می تواند انرژی ژئوپولیتیکی ویرانگر ترکیه را در جهت رقابت برای ایجاد فضای حیاتی بزرگتر آزاد کند. تا بدین جا، تغییر استراتژی کلان ترکیه به روابط آن با غرب در دو بستر سیاسی یعنی سرنوشت عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و دوام اتحاد نظامی هماهنگ با اهداف ملی ترکیه در ناتو بستگی دارد. ترکیه در راستای نقش آفرینی های جدید و هم شان یک کشور قدرتمند ممکن است به دلایل مختلفی مانند تضعیف سیاسی ناتو و ناتوانی آن از تضمین امنیت ترکیه، فروپاشی رژیم منع گسترش تسلیحات هسته ای، تغییر قوی و قاطع افکار عمومی به سوی اسلام گرایی و یا ناسیونالیسم، احیای گسترش طلبی روسیه به ویژه در قفقاز و دریای خزر، شکل گیری خلا قدرت در خاورمیانه در نتیجه شکست آمریکا در بازسازی عراق و یا حل مناقشه اعراب و فلسطین و در نهایت افزایش اختلافات جدی میان ترکیه و آمریکا به سمت تولید تسلیحات هسته ای کشانده شود. در آن زمان، این سوال که یک ترکیه هسته ای چگونه با همسایگانش رفتار خواهد کرد، برای ایران اهمیت فزون تری خواهد داشت. به رغم وجود گرایشات مشترک اسلامی میان ایران و ترکیه، انگیزه های رقابت های امنیتی میان این دو کم نیست. علاوه بر ادعای هر دو کشور در رهبری جریانات اسلامی با قرائت های مختلف، شکل دادن به محیط استراتژیک به ویژه پس از رویدادهای جهان عرب و صف بندی های جدید در آستانه آماده شدن ایران و ترکیه برای عصر پس از آمریکا، بخش مهمی از نگرانی های آتی دو کشور را تشکیل می دهد.

*

عربستان سعودی، همسایه دیگر ایران بالقوه تهدیدی بلند مدت برای ایران به حساب می آید. از دیدگاه عربستان، تلاش ایران برای توسعه نظامی به ویژه در خلیج فارس، داعیه رهبری کشورهای حاشیه خلیج فارس و فراتر از آن در جهان اسلام را به چالش خواهد کشید. نه تنها عربستان سعودی همچنان نسبت به تکمیل هلال شیعه از بحرین تا لبنان بواسطه ایران هراسناک است بلکه در کنار یک ایران قدرتمند به سختی می تواند ادعای خود مبنی بر کانونی بودن نقش ریاض را در جهان اسلام به اثبات برساند. ایران از امروز باید به این موضوع که چه محرکی ممکن است عربستان را به سوی تسلیحات هسته ای سوق دهد، بیاندیشد. اگرچه در نگاه اول اینگونه به نظر می رسد که عربستان تحت حمایت نظامی ایالات متحده علاقه ای به پیگیری تسلیحات هسته ای نداشته باشد، اما حداقل دو دلیل قانع کننده وجود دارد که روند خلاف تصورات رایج را به واقعیت نزدیک تر می کند. اول آنکه عربستان نمی تواند با وجود خیزش جنبش های مردمی که فارغ از جهت گیری های سیاسی اش خواستار کرامت و حق تعیین سرنوشت ملی است، برای مدت طولانی زیر چتر حمایتی ایالات متحده باقی بماند. مقامات سعودی بسیار علاقه مند خواهند بود که به مردم نشان دهند که دست نشانده ایالات متحده نیستند. دوم؛ سایه عدم اطمینان به پایبندی واشنگتن به تعهدات امنیتی اش به دلایل داخلی و یا استراتژیک که احتمالا در سال های آینده جدی تر از گذشته مطرح خواهد شد، نگرانی های عربستان را نسبت به جلوه های ژئوپولیتیکی قدرت های منطقه ای تشدید خواهد کرد. از آنجایی که عربستان از وسعت زیاد، جمعیت کم و میزان بالای بی سوادی و کمبود نیروی انسانی متخصص رنج می برد،نمی تواند امید چندانی به توازن متعارف با سایر قدرت های رقیب در منطقه داشته باشد. عربستان از دهه 1980 تا کنون بیش از 290 میلیارد دلار صرف دفاع کرده اما هنوز دربرابر مهاجمان احتمالی و قدرت های بزرگتر ناتوان است. همین نقیصه بود که ریاض را پیش از این نیز به فکر کسب تسلیحات هسته ای انداخت. خرید موشک های CSS-2 از چین و تلاش برای خرید رآکتورهای تحقیقاتی که تنها با فشار دولت رونالد ریگان متوقف شد، از سوی برخی از ناظران به عنوان بخشی از برنامه مخفی عربستان برای تولید تسلیحات هسته ای تعبیر شده است.

چاس فریمن سفیر سایق آمریکا در عربستان، از جانب مقامات ارشد سعودی در گفتگوهای خصوصی با او نقل کرده، « هنگامی که ایران از دانش هسته ای برخوردار شود و یا معلوم شود که کلاهک هسته ای در اختیار دارد، عربستان سعودی مجبور به پیگیری توانایی بازدارندگی خواهد شد». همانگونه که موضع گیری های عربستان طی بحران هسته ای ایران نشان داد، این کشور نمی تواند مطمئن باشد که ایران از مسیر صلح آمیز فعالیت های هسته ای منحرف نخواهد شد؛ بنابراین ترجیح می دهد با پیش گرفتن احتیاط، از فشارهای سیاسی بر ایران و یا حمله پیشگیرانه حمایت کند و در نهایت اگر این اقدامات نتواند اطمینان لازم را به تصمیم گیرندگان سعودی بدهد، در مسیر تولید تسلیحات هسته ای گام بردارد. اگرچه عربستان نمی تواند انتظار داشته باشد که این مسیر را بدون رویارویی با فشارهای جامعه بین المللی دنبال کند، اما کشورهای همسایه از جمله ایران نمی توانند به صداقت فشارهای سیاسی بر عربستان، کارآمدی مقررات بازدارنده و بالاخره موفقیت ابزارهای ممانعت از اتمی شدن عربستان اعتماد کنند. از این رو، همان انگیزه ای که احتمالا عربستان را برای تولید تسلیحات هسته ای همراهی خواهد کرد، محرک قدرت های رقیب برای کسب توانایی بازدارندگی خواهد بود.

همچنین ایران به همان اندازه باید نگران دو کشور دیگر یعنی مصر و پاکستان نیز باشد. مصر از دوران جمال عبد الناصر تلاش هایی را برای تامین زیرساخت های لازم به منظور تولید انرژی هسته ای آغاز کرد اما این روند نه تنها به دلیل فشارهای خارجی بلکه ناشی از محدودیت های مالی ناکام ماند. از آنجایی که مصر، اسرائیل را خطر نزدیک تر برای خود می داند، احتمالا در آینده ای نزدیک رقابت میان ایران و مصر جنبه امنیتی نخواهد داشت اما اگر رهبران مصر تصمیم بگیرند برای مقابله با اسرائیل خود را به تسلیحات هسته ای مجهز کنند، ایجاد موازنه میان مصر و اسرائیل از دیدگاه ایران، کلید ثبات منطقه به حساب خواهد آمد. اگر مصر موفق شود برتری نظامی خود را به اسرائیل تحمیل کند، ایران نسبت به نیات آتی آن بدبین تر از گذشته خواهد شد. پتانسیل بالای مصر در همراه کردن اذهان و قلوب 300 میلیون عرب ساکن خاورمیانه و شمال آفریقا، بالقوه خطری برای امنیت ملی ایران شمرده می شود. چنانکه پیش از شکست مصر از اسرائیل در 1967، مداخلات ضدایرانی مصر در ترتیبات سیاسی و امنیتی خلیج فارس، نشانگر علاقه قاهره به نقش آفرینی های گسترده تر از حوزه شمال آفریقا بوده و هست.        

*

پاکستان تنها کشور مسلمان دارنده تسلیحات هسته ای است که هرچند روابط نزدیکی را با ایران دارد اما بی ثباتی های سیاسی و نفوذ پشتون ها به عنوان مهمترین جایگزین گروه های سیاسی سکولار و میانه رو، باعث شده تا برخی ناظران پاکستان را به لانه زنبور تشبیه کنند.از یک منظر مقابله هند و پاکستان، برای سایر همسایگان پاکستان آرامش بخش است زیرا بخش مهمی از توجهات اسلام آباد را به رصد مدوام هند و حفظ موازنه نظامی با آن جلب می کند. بعلاوه، برهم خوردن موازنه در آسیای جنوبی پیامد مهم دیگری هم خواهد داشت که عبارت است از تفسیر جدیدی از کارکرد تسلیحات هسته ای برای پاکستان.

 از زاویه دید رهبران پاکستان در دهه های گذشته، تسلیحات هسته ای برای اسلام آباد در حکم یک برتری برای جهان اسلام در برابر جهان غیراسلامی هندو- مسیحی بود. پرزیدنت ضیاالحق در جولای 1978 گفت: «چین،هند و اتحاد جماهیر شوروری و اسرائیل در خاورمیانه صاحب تسلیحات هسته ای هستند. هیچ کشور مسلمانی بمب اتمی ندارد؛اگر پاکستان بمب هسته ای داشته باشد، به افزایش قدرت جهان اسلام منجر خواهد شد». سال ها بعد نواز شریف تاکید کرد که «نه تنها ملت پاکستان بلکه امت اسلام،پاکستان را برای این دستاورد بزرگ تحسین می کنند». تا هنگامی که هند مهمترین دشمن پاکستان باقی بماند، تسلیحات هسته ای پاکستان همچنان «بمب اتمی اسلامی» باقی خواهد ماند؛ اما هیچ کس نمی تواند تضمین کند که این دشمنی برای همیشه ادامه داشته باشد و یا تقابل دوگانه هندو- مسلمان مانع از شکل گیری دوگانه های جدیدی در درون تمدن اسلامی جنوب آسیا به ویژه میان شیعیان و وهابی گری شود.

دلایل که در بالا بحث شد، بخشی از انگیزه های ایران برای برخورداری از توان بازدارندگی است. تسلیحات هسته ای برای ایران بدون تردید در مقام انتخاب، یک گزینه بد به حساب می آید اما در جهانی که بر اساس بی اعتمادی پایه ریزی شده است، گزینه بدتر عبارت است از نداشتن تسلیحات هسته ای برای ایران. ایران مانند سایر کشورها در جهان بی قانون بر اساس خرد و سود و زیان تصمیم خواهد گرفت و در نهایت عقل سلیم، همواره گزینه بد را به گزینه بدتر ترجیح می دهد.

ایران هسته ای انگیزه های لازم را برای سایر قدرت های منطقه ای فراهم می کند تا به دنبال توانایی بازدارندگی باشند. در اینصورت نه ایران و نه هیچ کشور دیگری قادر به جلوگیری از اراده کشورهای خواستار قدرت هسته ای نخواهد بود. بدون تردید زمان زیادی طول خواهد کشید تا قدرت های فاقد تسلیحات هسته ای بتوانند از موانع فنی و سیاسی تصاحب این گونه تسلیحات عبور کنند. اما اگر آنها موفق به انجام این کار شوند، خاورمیانه ای با بیش از شش قدرت هسته ای تا چه اندازه هراسناک خواهد بود؟ این پرسش از منظر بسیاری از تحلیل گران، سناریویی غیرقابل پذیرش و حتی غیرقابل تصور است. به گفته آنان، منطقه ای با درهم ریختگی های قومی و مذهبی و منابع بی پایان اختلاف، در صورتی که قدرت های رقیب به تسلیحات هسته ای مجهز شوند، مدیریت بحران ها ناممکن و تنها از طریق برپایی جنگ های هسته ای ویرانگر که نابودی بخش مهمی از تمدن را به دنبال دارد، میسر می شود.

برخلاف ذهنیت رایج، دستیابی ایران و همینطور سایر قدرت های مهم منطقه به تسلیحات هسته ای نه تنها رقابت های تسلیحاتی را تشدید نمی کند بلکه موجب کاهش هزینه های نظامی و افزایش ثبات در منطقه نیز خواهد شد. همانطور که پروفسور کنث والتز در مناظره مشهور خود با اسکات سیگان از مخالفان سرسخت گسترش تسلیحات هسته ای یادآوری کرده است: «کسانی که پیش بینی می کنند قدرت های هسته ای وارد رقابت های تسلیحاتی می شوند، در تشخیص تفاوت میان توانایی جنگی و توانایی بازدارنده جنگ ناموفق هستند... موازنه بر اساس بازدازندگی ذاتاً با ثبات است». کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای در صورتی که از توان ضربه دوم مطمئن باشند کمتر نسبت به برتری کمی تسلیحات قدرت های رقیب نگران خواهند بود. ایمنی ناشی از استراتژی نابودی متقابل، موجب کاهش هزینه های نظامی متعارف خواهد شد که سابقاً به منظور حمایت از مشروعیت داخلی و جلوگیری از مداخلات خارجی همواره سیر صعودی داشت. از آنجایی که امید به برتری نظامی در صورتی که قدرت های رقیب مجهز به تسلیحات هسته ای باشند، اهمیت خود را از دست می دهد و همچنین به دلیل هراس از تشدید خصومت هایی که بالقوه می تواند به فشار دادن هرچند ناخواسته و سهوی کلید شلیک موشک های هسته ای منجر شود، همکاری های بین المللی برای ایجاد رژیم های امنیت دسته جمعی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. ایران هسته ای برای صلح جهانی آثار مفیدتری از آنچه که امروز تصویر می شود، به دنبال دارد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید