Skip to main content

سالهای سال همه ی "دانش" من

سالهای سال همه ی "دانش" من
Anonymous

سالهای سال همه ی "دانش" من "دان" فکر می کردند که اتم کوچکترین واحد "ماده" است و در پس آن دیگر هیچ "خبری" نیست. کسانی که فکر می کنند مشکل "خدا" توسط فیزیک یا ریاضی قابل حل و پاسخگوئی است، بهتر است فقط به مسائل "علمی" بپردازند (کلمه ی "علم"عربی می باشد و برای فارس زبانها غریب. بجای آن کافی است که کلمه ی دانستنی را بکار ببرید، تا قدرت تحکم و سرکوبگری اش رنگ ببازد).
اصولا کسانی که فکر می کنند از طریق دانستنی های فیزیکی می توان به نیازهای "داده ای" انسان پاسخ داد، به خطا می روند.
در آغاز در هیچ جای کره ی زمین خدائی نبود. ایزدبانوان بودند و زمینی بودند. بسیار هم زیبا و ستایش انگیز بودند. اتفاقاتی "داده ای" در زندگی بشر روی داد که ایزدبانوان به خدایان مرد و سرانجام در قرون نهم و دهم (برخلاف تصور بسیاری، نه در قرن هفتم توسط شخصی بنام "ابوالقاسم"، همان "محمد") به تک خدائی رسید.

بنابراین بجای صحبت کلی در مورد خدا، باید گفت منظور کدام خداست. من شرط می بندم که اگر از آقای هاوکینگ یک آزمایش هوش در مورد خدا بگیرم، مردود خواهد شد.
آقای هاوکینگ می تواند برای طرفداران فیزیک نظریه بدهد، ولی وی سالهای سال لازم دارد، تا بتواند سرگذشت پیدایش "خدا" را بررسی کند و معنی آنرا بفهمد.
در قد و اندازه ی این طرفدار دانستنی های فیزیکی نیست که در مورد مسائل انسانی حرف بزند. نمی گویم حق ندارد، ولی فقط موجب مزاح من می شود.
مثلا خدائی، همان ایزدبانوئی، بنام "اینانا" را در نظر بگیرید، وی هنوز هم وجود دارد. کمی زحمت بکشید و خودتان هم در مورد این "مقولات" زحمت بکشید و منتظر نظرات "قدرتمند" این "دانش"من"دان" نشوید.
تا آنجا که به نظریه "بیگ بنگ" برمی گردد، این هنوز یک نظریه، یک خیال و یک تصور است. در برابر آن صدها نظریه ی دیگر هم وجود دارد.
نظریه ی "ترنم" خیلی جالب تر از بیگ بنگ است. در نظریه ی بیگ بنگ شکافهائی جدی وجود دارد. قوانین انفجار چنین است که در آغاز انفجار، قاعدتا سرعت در ماگزیمم خود قرار دارد و به مرور "زمان"، این سرعت دائما باید کاهش یابد. پژوهشها نشان می دهد که سرعت قابل تصور بیگ بنگ اولا "کم و زیاد" شده و برخلاف انتظار، کاهش نیافته، بلکه سرعت آن هم اکنون در حال افزایش است.
از سوی دیگر، سرعت انفجار میرنده است، و بپایان می رسد، انرژی آن بپایان باید برسد. اما سرعت تصوری بیگ بنگ نه تنها کاهش نیافته، بلکه برخی ادعا کرده اند که هیچ پایانی برای آن، همان کولاپس، همان بازگشت و درهم فروبازگشتی آن قابل تصور نیست و بنظر می رسد که حتی بیگ بنگ فقط ادامه یابد. این دیگر بیگ بنگ نیست. نظریه ی ترنم اما دقیقا این وقایع را در خود مستتر می کند. بعلاوه، نظریه ی بیگ بنگ ناتوان از توضیح "زمان" پیش از بیگ بنگ می باشد، در حالیکه من نظریه ی زمان "منفی" را وارد مقولات فیزیکی کرده ام. زمان منفی، مانند اعداد منفی است. زمان پیش از "بیگ بنگ"، منفی بوده است. در سیاهچالها نیز زمان بصورت منفی ادامه می یابد. صفر نمی شود. محو نمی شود.
تا آنجا که به نظریه ی خدا برمی گردد، نه دین یهود و نه دین مسیحیت به تک خدائی اعتقاد نداشتند. این مساله ای بسیار حیاتی است. دین یهود هنوز در مرحله ی اسطوره ای قرار داشت. اصلا به تک خدائی باور نداشت. دین یهود به خدای یهود اعتقاد داشت و هرکس که عهد عتیق را خوانده باشد، در می یابد که قومی که خواهان برقراری یک امپراطوری در کنار دریای مدیترانه بودند، با خدای خود سر سفره غذا می خوردند و موسی با خدا کشتی میگرفت و وی را "ضربه فنی" می کرد.
دین مسیحیت نیز به تک خدائی باور نداشت. پدر، پسر، روح القدوس، سه خدا بودند و مسیح "پسر" خدا بود و حتی خود خدا در جسم انسان بود.
تازه پس از جدالهای بسیار میان مسیحیان یونان، مسیحیان ایران، مسیحیان مصر، یهودیان یونان، یهودیان ایران و بابل، یکی نظریه از میان "دانش"من"دان" ساکن ایران پرداخته شد و تک خدائی وارد زندگی بشر شد.
من تمامی این موضوعات را، اگر حمل بر خودستائی ندانید، بیست سال تمام بررسی کردم و در حال نگارش آنان هستم. بطور مثال، فقط 39 کتاب عهد عتیق را حداقل 5 بار خواندم و خلاصه نویسی و تجزیه و تحلیل کردهام. در این مورد می توانید به این سایت رجوع کنید:
http://www.pitahura.gmxhome.de/html/farsi/madar_samani_farsi.html
این بخش مدخلی است بر پیدایش خدایان و ادیان:
بخش ِ ششم : هنگام، که بشریت بی مادر شد
http://www.pitahura.gmxhome.de/html/farsi/zad_afarini/zadafarini_farsi_6.html

با مهر و سپاس