Skip to main content

جناب آقای کرمی! شما اگر مایل

جناب آقای کرمی! شما اگر مایل
Anonymous

جناب آقای کرمی! شما اگر مایل به خواندن نظرات مخالف نیستید، می توانید از مسئولین سایت بخواهید بخش نظرات را زیر نوشته شما ببندند. من تنها نظرم را نوشته ام وشما را مخاطب قرار نداده ام و زیرا زمینه مشترکی برای گفتگو بین خودم و شما نمی بینم: من مدتها است که دنیای قبیله و عشیره را ترک کرده ام، ولی شما هنوز خودتان را (درست مثل عشیره پرستان ترک و کرد و عرب) با عشیره، نژاد و زبانتان تعریف می کنید. من خودم را و هویتم را چیزی برتر از این عوامل می دانم، بنابری این من و شما با دو زبان مختلف حرف می زنیم. با اینهمه این چند خط را نوشتم، زیرا شما مرا مخاطب قرار داده اید. بله! من قضاوت می کنم، اصلا این از خصوصیات انسان شهرنشین است که در زندگی روزمره اش در باره همه چیز قضاوت کند، با همه پدیده های دوروبرش درگیر بشود و نهایتا بدون وابستگی به قبیله اش را ه خودش را برود و حرف خودش را بزند، شما با این مشکلی

دارید؟ بحثهای مردمشناسی و زبانشناسی و تاریخ در یک چارچوب آکادمیک بسیار هم خوب هستند و لازم، ولی وقتی قاطی سیاست شدند، فاجعه می آفرینند. تئوری داروین مسلما از دستاوردهای بزرگ بشر است، ولی وقتی که با سیاست آمیخته شد، از دل آن داروینیسم اجتماعی (Socialdarwinism) بیرون آمد و با تبدیل به "به‌نژادی" (Eugenics) فاجعه آفرید. هم شما و هم مشابهان ترک و عرب و کرد بلوچتان انسانها را بصورت "گلّه" می بینید، حرف زدن از "ترکها"، "فارسها"، "عربها" و ... چیزی جز عشیره پرستی نیست، در قرن بیستم انسان دیگر از قید و بند عشیره و قبیله آزاد شد و تبدیل به یک واحد انسانی با هویت مستقل شد. انسان مستقلی که برای واکنشهای سیاسی و اجتماعی اش بدنبال همخون و همزبان و همنژاد نمی گشت، بلکه بدنبال "همفکر" می گشت، زیرا آنچیزی که او را از دیگران متمایز می کرد "فکر"ش بود. با این حساب، شما اگرچه همزبان من هستید، ولی من اورهان پاموک ترک را به خودم نزدیکتر احساس می کنم و همینطور نجیب محفوظ عرب را. شما و خیل نویسندگان عشیره پرستی که در این سایت قلم می زنند هنوز هویت خودتان را با چیزهایی تعریف می کنید که در پیدایش آنها نقشی نداشته اید، گیرم که فارسها اشرف مخلوقات بشر بودند یا ترکها خدایان روی زمین، به ما چه؟ به مایی که امروز همه به یک اندازه در نکبت جمهوری اسلامی دست و پا می زنیم و تمام هنرمان این است که تقصر فلاکتمان را به گردن فارسهای شوینیست، ترکهای ویرانگر و عربهای خونخوار بیندازیم. روی خطاب من با شما نیست، من با همه آنهایی حرف می زنم که هر موضوعی را به ترک و فارس و ... مربوط می کنند؛ آیا واقعا از اینهمه عقبماندگی دچار تهوع نمی شوید؟