Skip to main content

مجاهدین وجدا شدگان :برای

مجاهدین وجدا شدگان :برای
Anonymous

مجاهدین وجدا شدگان :برای مجاهدین خلق جدا شدگان بزرگترین "خائنین "میباشند که پشت به "رهبر "نموده اند البته رهبر برای آنها یعنی همه چیز وبی جهت نیست که حاضر به خود سوزی های گسترده در اروپا بخاطر دستگیری مریم رجوی در فرانسه بودند واین خود سوزی ها هم سازمان یافته شده بود. برای فرد مجاهد رهبر یعنی هویت وهویت وی رهبر وی میباشد وخود را در رهبری آیینه میبیند و با او احساس بزرگی میکند و با کوچک شدن وتحقیر وی خود را تحقیر شده میبیند
ورهبر به گفته رجوی در پی "یک گرم گوهر انسانی " است که از آنها میخواهد تا از آنها پیروانی بسازد که باز به گفته رجوی به او اعتماد نمایند و چون داستان موسی و خضر درقران که رجوی در نشستی در یک ویدئو فاکت میاورد به او ا عتماد کنند و سوالی نکنند که رهبر "مصلحت را بهتر "میداند.

با چنین دیدی ست که جدا شده از مجاهدین اولا "خائن میباشد"و اگر این جدا شده معترض ومنتقد هم شده باشد که دیگر حقش "مرگ "است .
جدا شدگان پس ازاشغال عراق بیش از ششصد نفر بوده اند که به بخشا به ایران بازگشته اند وبخشا شخصا به اروپا ویا با کمک حتی سازمانهای سیاسی دیگر به اروپا آورده شدند.
برای مجاهدین هر جدا شده معترض و منتقد "مزدور رژیم " است این یک اصل کلی است بقول یکی از هواداران منتقد مجاهدین :مجاهدین تنها گروهی است که یک منتقد ومخالف هم ندارد همه مخالفین ومنتقدین مجاهدین "مزدور "میباشند.
با این دیدگاه است که به گفته ها و اطلاعیه ها و فراخوانهای مجاهدین و وابستگان گروهی آنها اعتمادی نیست و این هم البته برای مزدوران واقعی رژیم یک جایی باز میکند چرا که مجاهدین بین مزدوران و منتقدین ومخالفین با این سازمان خط فاصله ای را رعایت متاسفانه نمیکند
البته جالب است که این سازمان خود بیشترین همکاری را با بیگانگان مانند دیکتاتور صدام داشته است ولی همه را به "مزدوری "متهم میکند.
این سا زمان صدها تولیدی جدا شده وبقول خودشان "مزدور"برای رژیم داشته است که این چنین درصد بالایی از "مزدور " را درهیچ سازمان سیاسی جهان شما پیدا نمیکنید که این فکر ایجاد میشود که این سازمان سیاسی خود علی رغم ضدیتش با رژیم بیشترین تولید کننده "مزدور "بوده است -بقول خودشان چون از نظر آنها هر جدا شده ای وهر غیر جدا شده منتقد سازمان "مزدور" است.
ولی درواقع اگر این جدا شدگان بخشا هم به رژیم پیوسته اند این در نتیجه همان سیاستهای درون تشکیلاتی بوده است . این افراد بقول خود رجوی "گوهر انسانی "خود را به او داده اند که شامل باور هایشان ، صداقتهایشان ، ا یمانشان بوده است ودر نقطه ای حال یا بدرستی ویا به غلط برایشان مشخص شده است که این فرد رهبر آنچیزی نبوده است که به او ایمان داشته اند وبخاطر عملکرد تشکیلاتی سرکوب گرانه این ها از این سازمان بریده میشوند . البته از نظرسازمان همیشه استدلال میشودکه این ها "نکشیده اند ومبارزه سخت است " وازاین حرفها که تکراری برای همه زده میشود که هرگز این سازمان ورهبران "مقدسشان "زیر علامت سوال نروند وشخص اگر عموما خاطرات این جدا شدگان را بخوانید برای نمونه به سایت پژواک مراجعه کنید وببیند که این افراد که اکنون در تبعید میباشند چه میگویند ویا نوشته های آقای ا یرج مصداقی که نهایتا از نظر این ها حتی مصداقی هم "مزدور "است ، قصیم وروحانی هم "مزدورند" واین گونه است که فرد که تمامی باورها و هویتش را با رهبر گره زده است پس از بی ایمانی فرو میریزد ورژیم بخشا بر این ویرانی ها سود جویی خود را برای جذب فرد مور د استفاده قرا رمیدهد یعنی اعمال درون تشکیلاتی وسرکوب تشکیلاتی در بسیاری موارد باعث چنین وضعیتی به سود رژیم میشود.
البته از نظر سازمان مجاهدین بهتر است که این افراد به سوی رژیم بروند و حتی د رمواردی آنها را در زمان صدام خود این جدا شدگان ناراضی را در مرزهای ا یران رها کرده اند تا بدست رژیم بیافتند ویا آنها را حتی د رایران لو داده اند .یعنی افراد ناراضی را برای عملیات میفرستاده اند وبعد درایران گونه ای آنها را لو میداده اند که دستگیر شوند و فرد مربوطه هم درایران تسلیم و به خدمت رژیم در میا مده است .ویا در مرزها رها شده که بدست رژیم گرفتار شود. این است که به جو سازیهای مجاهدین نباید اعتنایی داشت ودر اینکه بخشا از این افراد جدا شده به خدمت رژیم درآ مده اند این ا حتمال زیاد وجود دارد ولی عامل وبانی اصلی آن رهبران مجاهدین بوده اند ومیباشند .