Skip to main content

دوستان گرامی، در ایران و در

دوستان گرامی، در ایران و در
تبریزی

دوستان گرامی، در ایران و در سایه کشورداری خردمندانه حضرت ایة الله العظمی امام خامنه ای ترک بهای نان در بیست و چهار ساعت ده برابر شد و اکنون به پانزده برابر نیز رسیده است و نان لواش ده تومانی در بیست و چهار ساعت صد تومان شد و اکنون به صد و پنجاه تومان هم رسیده است! اما آیا مزد کارگران و رنجبران و مردم ندار و گرسنه و دردمند و درمانده و گرفتار آمده در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران نیز پانزده برابر شده است تا با آن مزد تنها توان خرید نان ساده را داشته باشند؟ نه! هرگز درآمد چنین کسانی پانزده برابر نشده است تازه اگر دارای پیشه ای باشند و گرفتار بیکاری نباشند! چون میلیون ها تن از مردم ندار و گرسنه و بی نان مانده ایران پس از ورشکستگی کارخانه ها و گریز سرمایه های ایرانی به فرامرز گرفتار بیکاری و بی درآمدی و بی پولی هم هستند! البته نان تنها یک نمونه ساده است و گر نه در سایه تورم تازنده و .....

..... گرانی های جهشی بهای بسیاری از کالاها به جای پانزده برابر به صد برابر نیز رسیده است! ********** دوستان گرامی، اکنون و در زمانی که مردم ایران در دوزخ ولایت فقیه گرفتار هستند چگونه سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری (بورژوازی) که در فرامرز نشسته اند و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند در میان مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران می توانند خواننده و شنونده داشته باشند؟ ناسیونالیست هائی که برای مردم گرسنه ایران به جای نان بربری از زبان مادری می نویسند دارند خودشان را بیهوده خسته می کنند چون سخنانشان خواننده و شنونده ندارند! تا کنون دیده نشده است که به جز ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری (بورژوازی) و میلیاردرزاده هائی که از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند کسانی در میان مردم گرسنه ایران پیدا شده و همه تیره روزی ها و بدبختی ها را رها کرده و سفت و سخت از این زبان و آن زبان بچسبند! تیره روزی هائی مانند تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود دارو و کمبود خوراک و بازار سیاه و حجاب و هزاران بدبختی دیگر جائی در نوشته های ناسیونالیست های زرسالار (بورژوا) ندارند! ناسیونالیست های میلیاردرزاده زرسالار درباره چیزهائی مانند گرسنگی و بیماری و بیکاری و بی پولی هیچ نمی نویسند چون فهم این پدیده ها برای آنها ناشدنی است! از کسانی که مانند ریگ بیابان در نوشته هایشان واژه (تبار) را به کار برده و از ترک تباران و عرب تباران و فارس تباران و آریائی تباران و اهورائی تباران می نویسند و پیاپی تبار، تبار می کنند گرفته تا کسانی که درباره زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای پان نامه می نویسند تنها یک درد دارند و آن هم درد بیدردی است! چنین کسانی که مغزشان ناتوان از فهم ده برابر شدن بهای نان در ۲٤ ساعت برای مردم بی نان مانده در ایران است در پارک های سرسبز و گل آرائی شده با یک فنجان قهوه در یک دست و یک تکه کیک خامه ای در دست دیگر، درباره (از رنجی که می بریم) داد سخن می دهند بی آن که رنجی برده باشند! ********** اکنون اگر یک حزب الکی که گردانندگان آن سه چهار تن بیشتر نیستند و یک دفتر هم در زنجان گشوده اند که هر ماه یک بار برای گردش و هواخوری به آنجا می روند و پس از خوردن میوه و شیرینی و شام و ناهار در آن دفتر را تا ماه دیگر می بندند باید از کاه کوه ساخت و داد و هوار به راه انداخت اما اگر بابک زنجانی ترک میلیاردها تاراج کرد باید خاموش ماند چون داستان پردازی های پان نامه ای درباره (استعمار فارس) از میان می روند! رژیم آخوندی نیز که بسیاری از گردانندگان آن ترک هستند یا رژیم استعمارگر فارس است یا رژیم آپارتاید فارس است یا رژیم راسیست فارس است یا رژیم فاشیست فارس است یا رژیم نژادپرست فارس است یا رژیم شوونیست فارس! پرسشی که پیش می آید این است که کدام یک از مردم گرسنه زنجان خواننده این پان نامه های بی خواننده هستند؟!