Skip to main content

آقای کاظم ثانی، در قضاوتتان

آقای کاظم ثانی، در قضاوتتان
یونس شاملی

آقای کاظم ثانی، در قضاوتتان تند رفته اید و مقایسه های متناقض را به میان کشیده اید. من در طول نوشته به شما نشان خواهم داد که خطای دید قابل توجهی در خصوص این نوشته داشته اید.
ایران چند ملیتی در تقابل با ایران تک ملیتی؛
مهتمرین خطای دید در ارزیابی شما از نوشته من، که شما آن را شعارگونه تلقی کرده اید، به نوع نگرش ما از نقطه نظر اتنیکی در ایران بازمیگردد. تفاوت فاحش نگاه من و شما در اینست که اولا از نظر من ایران یک

کشور کثیرالملله با "چند واحد ملی" (فارس، آذربایجان، کردستان، بلوچستان، الاحواز و...) است، اما شما این کشور را در نوشته خود به مثابه "یک واحد ملی" تلقی کرده و بر اساس آن به قضاوت نشسته اید. جوهره نوشته من در اینست که نرمالترین شیوه فعالیت احزاب سیاسی فعالیت در حوزه ملی خودشان است. یعنی حزب سیاسی فعال در آذربایجانی به مثابه یک واحد ملی و جغرافیایی منطقا بایستی از میان مردم آذربایجان برخاسته باشد. همچنانکه یک حزب سیاسی در کردستان بایستی و لزوما از میان مردم کردستان برخاسته باشد. مثال بیاورم شاید اندکی بیشتر روشن گردد. تصورش را بکنید که یک حزب کردی در بلوچستان به فعالیت بپردازد و یا یک حزب سیاسی بلوچ حوزه فعالیت خود را منطقه عربی الاحواز قرار دهد و یا یک حزب عربی آذربایجان را حوزه فعالیت خود انتخاب کند! این نوع فعالیت، اگر واقعا عملی باشد (که نیست) بی حاصل و حتی گیج کننده است. چون یک حزب سیاسی مثلا عربی در آذربایجان و یا کردستان نه میتواند پایگاهی داشته باشد و نه با زبان مردم آن منطقه آشناست و نه فرهنگ مردم را به درستی میشناسد و نه حتی از نیازها و مطالبات مردم در آن منطقه باخبر است. دقیقا چنین است برای یک حزب آذربایجانی که بخواهد در اهواز و یا آبادان به خودش چنین نقشی بدهد. با این مثالها خواستم روشن کنم که احزاب سیاسی واحدهای ملی (که نامشان را فوقا آوردم) در ایران بایستی از میان مردم و پیشروان سیاسی آن واحد و یا ایالت باشد، و گرنه هر حزب سیاسی که تعلق خاطری از نظر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... به منطقه فعالیت خود نداشته باشد، نه میتواند موثر باشد و نه میتواند تاثیر مثبتی بر روند تحولات در آن منطقه داشته باشد. این نوع فعالیت (یعنی فعالیت حزبی در واحد ملی غیرخودی را برای روشن شدن مسئله نامگذاری کنیم) اساسا غیرموزون، غیرمنطقی، حتی غیرعقلانی است. تاکید من به تعلق خاطر فعال و یا حزب سیاسی به منطقه ملی خود بخشا از این جوهره ناشی میشود. برای نمونه حزب سیاسی آذربایجانی بایستی بر فاکتورهای و مشخصه های این منطقه ملی توجه نشان دهد. البته که در آذربایجان فقط ترکها زندگی نمیکنند و در این سرزمین مردمانی با تعلق خاطر اتنیکی غیرترکی (کرد، فارس، ارمنی، گیلک...) نیز زندگی میکنند که حق فعالیت متشکل آنها بر اساس منشور جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن البته که باید محفوظ باشد.