Skip to main content

6 - آقای کاظم ثانی، در ادامه

6 - آقای کاظم ثانی، در ادامه
یونس شاملی

6 - آقای کاظم ثانی، در ادامه کامئنت قبلی؛
دقیقا از این زاویه است که فعالیت های احزاب سیاسی فارسی (یا سراسری) در مناطق غیرفارسی، از سویی برای حفظ افکار عمومی عقب مانده در توجیه دولت فارسگرا و تامین سیطره استعماری آن است. استمرار فعالیت احزاب سیاسی فارسی در مناطق غیرفارس و کمکهای مالی قابل ذکر دولت برای تقویت چنین احزابی در ادامه به پولایزه شدن واحدهای ملی غیرفارس منجر شده و خلقها غیرفارس را در شرایط بحرانی و در سرزمین ملی خودشان رودر

روی هم قرار میدهد و فاجعه انسانی دیگری بوجود میآورند. برای نمونه تمامی کادر مرکزی یئنی گاموح به مثابه یک حزب آذربایجانی در زندان هستند و مجموعا به 45 سال زندان محکوم شده اند، اما رهبران "حزب اراده ملت ایران" در زنجان دفتر باز میکنند!! به بیان دیگر استمرار فعالیت احزاب سیاسی فارسی در مناطق غیرفارسی میتواند با جذب افکار بخشی از مردم آذربایجان برای حمایت از دولت فارسی در ایران، مردم خود آذربایجان را در آذربایجان، مردم خود کردستان را در کردستان، مردم خود بلوچستان را در بلوچستان و... بصورت خشونت آمیزی رودر روی هم قرار دهند! بنابرای و برای ممانعت از چنین توطئه ریزلانه سیاسی بایستی از هم اینک و با تمامی توان به افشای عواقب فعالیت احزاب سیاسی فارسی در مناطق غیرفارسی (آذربایجان، کردستان، بلوچستان و الاحواز ...) دست یازید.
این همان سیاستی استکه تلاشگران فرانسوی زبان کبک در کانادا انجام داده اند. از نظر جوهره همان کاریست که مبارزان الجزایر با نیروهای فرانسوی انجام دادند. همان کاریست که هندی ها با انگلیسی ها در هندوستان به آن سیاست دست یازیدند. آیا فعالیت سیاسی احزاب انگلیسی در هندوستان چه معنی میتواند داشته باشد؟؟ آیا فعالیت احزاب کبکی در منطقه انگلیسی زبان کانادا توجیه دارد؟ پاسخ این پرسش ها منفی است. احزاب سراسری نمیتواند با خودخوانی و لفاظی به حزب سراسری تبدیل گردند. احزاب سیاسی سراسری زمانی میتواند معنی داشته باشد که واحد های ملی در ایران (آذربایجان، فارسستان یا فارس، کردستان، بلوچستان، الاحواز و ...) دارای یک دولت ایالتی مختص خود باشند. و احزاب سیاسی موجود در این واحدهای ملی براساسا جهتگیریهای فکری و نظری (راست تا یا چپ) به مذاکره بپردازند و توافق کنند که در چارچوب یک دولت فدرال به یک حزب چند ملیتی و سراسری تبدیل گردند. مثلا سوسیال دمکراتهای آذربایجان، با سوسیال دمکراتهای فارسستان، بلوچستان و الاحواز با تشکیل کنگره هایی توافق بکنند که با بافت دینامیک و چند ملیتی، در جهت سوسیال دمکراتیسم عمل کنند و به تدریج به تاسیس یک حزب سراسری بیانجامد. اما وقتی هویت ملی واحدهای ملی غیرفارس، زبانشان و سرزمین ملی شان به رسمیت شناخته نشده است، میتواند حزبی را که تمامی هئیبت آن فارسی است، حزب سراسری نامید؟؟