Skip to main content

ادامه کامنت قبلی... بی سرزمین

ادامه کامنت قبلی... بی سرزمین
Anonymous

ادامه کامنت قبلی... بی سرزمین معرفی میکنند، حق تعیین سرنوشت و حق تشکیل دولت به واحد ملی آنها در چارچوب یک دولت فدرال در ایران را نیز قائل نیستند.> در ادامه هم نام احزابی را آورده اید. این حکم شما اشکالات فراوانی دارد:
الف- تا آنجایی که من توانسته ام دنبال کنم، بعضی از این احزابی که نام برده اید، از جمله طیف فدایی در کلیت خود در این حکم شما نمی گنجند. فدائیان اکثریت، اتحاد فدائیان، اتحاد فدائیان کمونیست، بخش مهدی سامع و چند گروه دیگر از فدائیان به روشنی در برنامه های خودشان خواهان عدم تمرکز، حتی فدرالیسم، به رسمیت شناخته شدن تمامی زبانهای موجود در ایران و تحصیل به آنها و... معتقدند و برای <خلق>های غیرفارسی زبان، اصطلاح اقوام – ملیتها را به کار می برند. آنها را هم بی سرزمین معرفی نمی کنند، حق تعیین سرنوشت و حق تشکیل دولت به واحد ملی آنها را هم در چارچوب یک دولت فدرال در ایران را هم قائل

هستند و فراتر از این حتی حق جدایی شان را هم به رسمیت می شناسند.
ب – این حکم شما که این احزاب <در تهران شکل گرفته اند> حداقل در مورد فدائیان از نظر تاریخی نادرست است.
پ – در مورد اینکه <زبان رسمی و مورد استفاده شان فقط فارسی است> باید در نظر داشت که این احزاب از افرادی تشکیل شده اند که از همه جای ایران هستند و از تمامی ملیتها. این افراد برای اینکه بتوانند با هم صحبت کنند، با چه زبانی باید حرف بزنند و بنویسند؟ طبیعتا به زبانی که همه آنها آن را می دانند و می فهمند. در شرایط فعلی یعنی با زبان فارسی! راه دیگری هم ندارند. ایرادی که می توان به این احزاب گرفت این است که چرا در رسانه های خود بخشهایی ندارند که به زبانهای مختلف رایج در ایران باشد. طبیعتا ایجاد چنین امکانی در رسانه های اینترنتی آنها می تواند بسیار مفید باشد و در جهت تفاهم با دیگران.
ت – در مورد من هم حکم ناروایی صادر کرده اید و نوشته اید: <بنابراین هدف اصلی احزاب سیاسی فارس حفظ سیطره دولتمداری تک ملیتی فارسی بر مناطق ملی غیرفارس است. این نگرش که آقای کاظم ثانی نیز آن را نمایندگی میکنند...>
نه آقای شاملی من چنین نگرشی را نمایندگی نمی کنم و چنین نگرشی که به من نسبت می دهید، نگرش من نیست. نگرش من به طور کلی همانهایی است که در همین کامنتها نوشته ام. لطفا نگرش مرا طور دیگری به نمایش نگذارید.
ث – در پایان باز هم برای سومین بار از شما دعوت می کنم که بحث با مرا در مورد مسئله اصلی که مطرح کردم ادامه بدهید و از حاشیه هایی که باعث طولانی شدن و شاخه به شاخه شدن بحث که هر کدام می تواند بحث مفصل جداگانه ای باشد، خودداری کنید. راستش را بخواهید من آدمی هستم دوست دارم بحثها کانکرت و مشخص باشند و نه اینکه یک بحث کلی در همه مسائل دنیا.