Skip to main content

آقای قنبر قنبری (2)

آقای قنبر قنبری (2)
یونس شاملی

آقای قنبر قنبری (2)
حالا احزاب سیاسی آذربایجان، احزاب سیاسی کردستان، احزاب سیاسی منطقه عربی الاحواز و یا بلوچستان بر اساس آرمان ملی و دمکراتیک شان در جهت عملی شدن حق تعیین سرنوشت ملیت خویش میکوشند. یعنی این احزاب میخواهند اتوریته دولت استعماری مرکزی ایران را در مناطق خود خنثی کنند و دولتی متعلق به مردمان آن مناطق برپاسازند. مبارزه ملی مردمان غیرفارس در ایران برای برپایی دولت در مناطق ملی خویش است، در صورتیکه مبارزه احزاب سیاسی فارسی درهم شکستن این مبارزه به هر قیمتی و استمرار سیطره دولت فارسی در مناطق غیرفارسی است. حالا یک حزب سیاسی آذربایجانی که برای حق تعیین سرنوشت خلق ترک در آذربایجان مبارزه میکند، نسبت به فعالیت یک حزب سیاسی (هدف اش کسب و یا استمرار قدرت سیاسی است) فارسی که بر استمرار دولت فارسی در ایران تاکید دارد، میتواند بی تفاوت باشد و ادای دمکراسی دربیاورد که

مثلا چه اشکال دارد که یک فردی به این خلق یا آن خلق کمک کند. می بینیم که در اینجا بحث روی افراد با پیشینه های مختلف نیست، در اینجا بحث بر سر فعالیت حزبی است که به مثابه بازوان دولت و ملت حاکم در مناطق ملتهای محکوم و در راستای تحکیم قدرت استعماری عمل میکند.

نادیده گرفتن این مهم و عدم تفکیک تفاوت نقش فرد با یک حزب سیاسی در یک جامعه استعمارزده در عمل خدمت به دولت استعماری و تحکیم مناسبات استعماری است. نتیجهء چنین سیاستی پولاریزه کردن مردم در جوامع استعمارزده و ایجاد دو دستگی در آن (طرفدارن دولت مرکزی فارسی البته زیر نام ایران و طرفدارن حق تعیین سرنوشت خل در آذربایجان) است. این دو دستگی در شرایط بحران سیاسی و تغییرات اصولی در جامعه میتواند فاجعه آفرین باشد. دولت مرکزی با تسلیح گروههای طرفدار خود علیه مطالبه به حق مردم و علیه جنبش سیاسی آنان وارد عمل میشود و برادر کشی بسیار جدی را در آن منطقه سازمان دهی میکند. اما اگر از امروز مواضع دقیقری داشته باشیم و فعالیت احزاب مرکزگرا و فارسی را در مناطق غیرفارس افشا کنیم، از سوی شرایط را برای عملی شدن حق تعیین سرنوشت فراهم میسازیم و از طرف دیگر از خونریزی، خشونت و برادر کشی در جوامع استعمار زده و مناطق ملی ملتهای محکوم (ترک، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و...) جلوگیری میکنیم.

نگاه کنید که چگونه اقای قنبر قنبری تفکیک و تفاوتی میان "یک فرد سیاسی" با "یک حزب سیاسی" را در نوشته خود نادیده میگیرد. و این برداشت را از نوشته من به میان میکشد که گویا من مخالف فعالیت سیاسی افراد (با هر پیشینه اتنیکی) در هر واحد ملی (با هر پیشینه اتنیکی) هستم. در صورتیکه با توضیح فوق نشان دادم که این تفاوت بسیار فاحش است و اساسا نمیتوانند در مقام مقایسه برآیند. آقای قنیری مینویسند: " مثال اورده ايد كه احزاب كوردى يا توركى نمى توانند در بلوچستان عمل كنند،اصولا چرا نمى توانند، يعنى يك نفر براى دفاع از اذربايجان نمى تواند فارس يا كورد يا عرب باشد" (پایان نقل قول) در این جمله آشکارا درهم آمیزی "فرد سیاسی" با "حزب سیاسی" به چشم میخورد.