Skip to main content

""" یاداشت‌های یک مرده شور

""" یاداشت‌های یک مرده شور
Anonymous

""" یاداشت‌های یک مرده شور جامعه بسته """ دفتر خاطرات عزیزم، همه چیز دنیای نو و مدرن روح و وجدان حساس من را رنج و عذاب میدهد، بوی آجرهای کهنه و پلاکیده، بوی مرداب، روح من را با نسیم گذشته ترنم میدهند، اینجا دیگر آخوند حکم نمیراند، "" هخا پادشاهی می‌کند "" و چه کسی‌ نمیداند که فرق "" آخوند با هخا "" از زمین تا زیر زمین است. در حالت مستی و خمسه، به یاد آن شعر زیبا می‌‌افتم "" بمیرید، بمیرید، در این عشق """ مرده پرستی‌ """ بمیرید، در این عشق "" مرده پرستی‌ "" چو مردید همه روح پذیرید.‌ای """ دانش - من - دان """ عصر کهن مرا با آغوش باز پذیرا شوید. وحدت در کثرت یعنی‌ رودی خروشان روح و روان ما را با گذشته پیوند میدهد، گذشته آن بهشت ازلی است، از هخا روی گردان شدیم و اهریمن خبیث اینگونه ما را هر روز با دستاوردهای نو و جدید شکنجه می‌‌دهد. همیشه کتاب شاهنامه را با خود حمل خواهم کرد تا طلسم زمان حال

را بشکنم و در گذشته، آسوده و خمار، زندگی‌ کنم.