Skip to main content

(دنباله یادداشت پیشین)

(دنباله یادداشت پیشین)
تبریزی

(دنباله یادداشت پیشین) ..... هیچ پیوندی با آئین بنیادین (قانون اساسی) ندارد اما شما این دو را باهم درآمیخته اید! پیش نویس آئین بنیادین برای آن است که پس از پذیرش برای همیشه به کار گرفته شود و آئین نامه دولت گذرا برای زمانی کوتاه است! البته دولت ها و رژیم ها با همدیگر ناهمسان هستند و رژیم هائی هستند که بدون برپائی دولت گذرا آغاز به کار می کنند مانند دولت چین پس از سرنگونی رژیم چیان کای چک که دولت گذرا نبود و پس از به روی کار آمدن آغاز به کار کرد و یا دولت کوبا پس از سرنگونی رژیم باتیستا و دولت شوروی پس از سرنگونی دولت کرنسکی! پس ما نیز پس از سرنگونی رژیم آخوندی باید ببینیم که نیاز به دولت گذرا داریم یا نه و این چنین نیست که بی چون و چرا باید دولت گذرائی بر سر کار بیاید تا سپس دولتی دیگر برای همیشه کار کند چون سرزمین با سرزمین و کشور با کشور و رژیم با رژیم ناهمسان هستند و ویژگی های یکسان

..... ندارند! ********** دوست گرامی، کاوه جویا، در همه جهان پس از آئین بنیادین (قانون اساسی)، آئینی که شالوده آئین های دیگر است آئین شهروندی (قانون مدنی) است، در هیچ کجای قانون اساسی شما چیزی به نام آئین شهروندی دیده نمی شود و شما نگران آئین کیفر (قانون جزائی) هستید و خواستار کاربرد قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲ شده اید! نخست آن که قانون مجازات عمومی رژیم پادشاهی دست کمی از قانون مجازات اسلامی رژیم آخوندی ندارد و حتی در پاره ای جاها بدتر از قانون مجازات اسلامی رژیم آخوندی است! دیگر آن که شاید شما درباره آئین شهروندی هم بگوئید که قانون مدنی رژیم پادشاهی باید به گونه ای گذرا به کار گرفته شود اما قانون مدنی رژیم پادشاهی نیز ناهمسانی چندانی با قانون مدنی رژیم آخوندی ندارد و بر پایه فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی نوشته شده است! مانند برابر بودن گواهی دو زن با گواهی یک مرد و دو برابر بودن رخن یک مرد با رخن یک زن و زناشوئی و جدائی زن و مرد و سرپرستی کودکان و داد و ستد و ..... بر پایه فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی! پس چاره چیست؟ چاره آن است که تا پیش از برپائی پارلمان و نیروی آئین نگار، آئین شهروندی و آئین کیفر نیز به همراه آئین های دیگر نوشته شوند و گر نه کار به هرج و مرج و آشوب خواهد کشید! ********** دوست گرامی، کاوه جویا، هر آئینی درباره جستاری ویژه نوشته می شود که با جستارهای آئین های دیگر یکسان نیست! برای نمونه آئین بنیادین درباره ویژگی های رژیم و چگونگی گرداندن یک کشور و نیروهای گرداننده کشور نوشته می شود و با آئین شهروندی و آئین کیفر یکسان نیست اما شما در قانون اساسیتان همه این جستارها را باهم آمیخته اید! برای نمونه شما نوشته اید: ( ..... اصل ٤۹ ـ بدرفتاری با کسانی که در بازداشت هستند یا به هر عنوان زندانی یا در تبعید می باشند و هتک حرمت و آبروی آنان ممنوع است ..... ) دوست گرامی، چنین چیزی هیچ پیوندی با آئین بنیادین ندارد و در پیوند با آئین کیفر است! و یا نوشته اید: ( ..... اصل ۵۰ ـ هیچکس مجرم شناخته نمی شود مگر جرم او در دادگاه صالح ثابت شده باشد، کیفر دادن اشخاص تنها به موجب قانون و با رأی دادگاه صالح ممکن است ..... ) دوست گرامی، این سخن نیز در پیوند با آئین شهروندی است نه در پیوند با آئین بنیادین! البته نمونه ها فراوانند و تنها این دو نمونه نیستند! ********** دوست گرامی، کاوه جویا، هنگامی می توان آئین بنیادین و آئین های دیگر را نوشت که روشن شود یک سرزمین بر پایه کدام رژیم و کدام باورداشت گردانده می شود، بدون روشن شدن این جستار که چه رژیمی با چه ویژگی هائی در سرزمینی بر سر کار خواهد آمد آئین نگاری راه به جائی نمی برد! شما در قانون اساسیتان که در بسیاری از جاها واژه ها و پیکربندی قانون اساسی رژیم آخوندی را الگوی خودتان کرده اید روشن نکرده اید که رژیم فرمانروا بر ایران چه ویژگی ها را باید داشته باشد و این کاستی بزرگی است! ********** دوست گرامی، کاوه جویا، بهتر است شما بر دانشتان در زمینه درست نوشتن و سره نویسی بیفزائید، همچنان که در لینک زیر نویسنده کوشیده است نوشتاری را به زبان پارسی سره و به دور از به کارگیری واژگان بیگانه بنویسد http://www.iranglobal.info/node/28638 ***** واژه نامه: چان، چانه = متن، نثر *** آئین = قانون *** آئین بنیادین = قانون اساسی *** آئین شهروندی = قانون مدنی *** آئین کیفر = قانون جزائی *** جستار = مطلب، موضوع *** رخن = سهم الارث *** چم = ترجمه، معنی *** آک = عیب *** نسک = کتاب ***