Skip to main content

آقای قهرمان قنبری، از اینکه

آقای قهرمان قنبری، از اینکه
یونس شاملی

آقای قهرمان قنبری، از اینکه اسمت را اشتباهی نوشته ام مرا ببخشید. من در بررسی کامئنت شما تعریف سیاست اشاره کرده ام و عنوان کرده ام که سیاست و یا فعالیت سیاسی و یا حزب سیاسی یعنی معطوف بودن به کسب قدرت سیاسی است. در کامنتهای دیگر عنوان کرده ام که دولت حاکم در ایران یک دولت استعماری با تیپولوژی فارسی است. از سوی دیگر حزب را مورد انتقاد قرار داده ام که متاسفاه بعضی شخصیتهای مطرح آذربایجانی در آن فعال هستند. اما اصل و

اساس من آن نیست. شما از من میخواستید که سند و مدرک بیاورم. اما اسم حزب "حزب اراده ملت ایران"!! که خوشبختانه شما هم خوشتان از آن نیامده، تک تک واژگانش در تحکیم تفکر استعماریست که دولت حاکم در صدد تحکیم آنست. مثل "اراده ملت" (کدام ملت؟)، مثل "ایران" (کدامین ایران؟؟) مثل "اراده ملت ایران" (کدامین اراده ملت ایران؟ کدامین ملت ایران؟) . این مفاهیم در فعالیت یک حزب که میخواهد قدرت سیاسی در آذربایجان را به نفع "اراده ملت ایران" !! (مقصود از ملت ایران در آن کشور همان ملت فارس است. امیدوام در اینجا با من مخالف نباشید) رقم بزند، اصلا و ابدا نمیتواند به نفع خلق ترک و وطن ملی آن آذربایجان باشد. مفاهیم برشمرده فوق عملا ذهنیت رسوبی نسبت به "ایران"، "اراده ملت" و "اراده ملت ایران" که هر روز از زبان شوم رهبران جمهوری اسلامی، و توجیه گران آن در میان نخبگان سیاسی فارس، شنیده میشود، خود سند و مدرک است. بروید برنامه حزب را بخوانید چیز بهتر از این نیز پیدا خواهید کرد. از نظر من هر حزب سیاسی که دولتمداری فارسی در ایران را توجیه کند، و در صدد تلاش برای جا انداختن آن در آذربایجان باشد، نمیتواند دوست آذربایجان تلقی گردد. در اینجا نظر من و نظر شما مطرح نیست. در اینجا پرنسیپ های مبارزه ملی و دمکراتیک ایجاب میکند که دقیق باشیم و فریب عوامل خزنده دولتمداری فارسی ایران در آذربایجان را نخوریم.
اومانیسم گرایش بسیار زیبایی است و من خودم را قبل از هر ایده و باوری اومانیست میدانم. اما زمین سیاسی قوانین بازی خاص خود را دارد. من عمیقا به آزادی اندیشه و ترویج آن باور دارم و به منشور جهانی حقوق بشر بی نهایت احترام میگذارم. اما قوانین حقوق بشری را نبایستی با قوانین بازی سیاسی درهم آمیخت. من چنین روشهایی را اگر از سوی هر فعال سیاسی آذربایجانی باشد ساده انگاری تلقی میکنم.
من به ملت فارس مثل هر ملت دیگری احترام دارم، اما نخبگان آن ملت را به زیر نقد میگیرم و دولت حاکم را که خود را نماینده ملت فارس به حساب می آورد نیانز سر ستیز دارم. این سه پارامتر، ملت فارس، نخبه سیاسی فارسی و دولت فارسی سه پدیده جداگانه ایی هستند که درهم آمیزی آنها میتواند به فاجعه راه ببرد. همین