Skip to main content

قنبری عزیز،1- موضوع مضنون شدن

قنبری عزیز،1- موضوع مضنون شدن
آ. ائلیار

قنبری عزیز،1- موضوع مضنون شدن و نشدن نیست. گناهکار بودن و نبودن نیست. مقصر بودن و نبودن هم نیست. مشکل « یک سیاست غلط » است. اسم اش « سیاست یکسان سازی ست.» این سیاست از زمان رضاخان پایه گذاری شده و ادامه دارد. من افراد و حتی رضا خان را هم مقصر نمیدانم. چون سیاست را از افراد جدا میکنم. این کار غلط بوده و لازم است با پذیرش «سیاست چند فرهنگی» اصلاح شود. اینجا دیگر ما با افراد قدیم و جدید مشکل نداریم. بل با خود سیاست به عنوان یک «روش» کاریم. و عامل سیاست غلط یکسان سازی هم نه افراد بل «دستگاه یا سازمان حکومت» بوده که باز یک چیز جداگانه ای ست و با آدمها متفاوت است. پس در صحبت و سیاست ، درست آن است که بگوییم «حکومتها سیاست یکسان سازی را اعمال کرده اند » و این غلط بوده و هست - و ما آلترناتیو آنرا داریم که «سیاست چند فرهنگی ست». و « سیاست برابری».

اینجا بحث و مبارزه به سیاست در ارتباط با حکومت ها و جدا از افراد و ملت ها قرار میگیرد. ما دیگر در حرفهای کوچه بازاری گیر نمیکنیم. دنبال مقصر و مضنون و گناهکار نمیگردیم. با ملت فارس و ترک هم کاری نداریم. بل می جسبیم به سیاست غلط و آلترناتیو و حکومتها. نه این مردم و آن مردم- یا این شخص و آن شخص. 2- روش مدرن آن است که سیاستمدار میاید بجای ملتها و افراد «خود سیاست» را مطرح میکند. مانند: سیاست یکسان سازی. سیاست چند فرهنگی. سیاست جدایی. سیاست فدرالی- و...دیگر اینجا موضوع ترک و فارس- و غیره حداقل در فرهنگ سیاسی مطرح نمیشود. و میتوان دیالوگ داشت و مشکل را حل یا مورد بحث قرار داد. اما دوستان ما (منظورم جوانان نه - باتجربه ها هستند) ؛ دارند کودکی میکنند. و آبروریزی. آخه این ایده های پیش پا افتاده چیستند که ما شاهد آنها در فضای سیاسی آذربایجان- مخصوصاً در خارج هستیم. باورکن گاهاً از دست این افکار و بازیهای کودکانه گریه ام میگیرد و منهم می نشینم مثل کوچولو ها میگریم. صد سال پیش افکار حیدر عمواوعلی را نگاه کن-خیابانی-ارانیها- خلیل ملکیها وساعدیها و بهرنگیها که هرکدام اینها آموزگار نسلها بودند - و حالا رسیده ایم به «بوزقورت گرایی ها » و « تأیید ژن مریض فارسها» از طرف «پزشکان ما». و ناراحت هم میشوند که ناسیونالیست و نازیست مورد خطاب قرار میگیرند. والا فقط میتوانم بگویم «آبروریزی ست. آنهم چه بدجوری.». من مجبورم نخست خودم را زیر نقد ببرم. چون اول از خودم انتظار دارم.