Skip to main content

آقای کاظم ثانی، شما پاسخ

آقای کاظم ثانی، شما پاسخ
یونس شاملی

آقای کاظم ثانی، شما پاسخ کامئنت "یئنی لیک" مینویسد: " اینکه <احزاب سیاسی دمکرات فارسی> و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی> را باید از آذربایجان بیرون ریخت با اینکه <ترک تباران> را باید از ایران بیرون ریخت چه تفاوت ماهوی با هم دارند؟" (پایان نقل قول).

تمامی این نوشته من تنها و تنها به یک مسئله بسیار مهم اشاره دارد و آن اینکه احزاب سیاسی که در مناطق ملی (که من آنها را واحد های ملی خوانده ام) فعالیت میکنند باید به آن منطقه ملی (یا واحد ملی) تعلق داشته باشند. احزابی که به مناطق دیگر ملی تعلق دارند نباید در مناطق دیگری غیر از منطقه خود فعالیت کند. برای

نمونه یک حزب بلوچی نباید در آذربایجان فعالیت کند، چون دلیلی ندارد که یک حزب بلوچی در آذربایجان فعالیت کند و یا یک حزب کردی نمیتواند و نباید در منطقه عربی و یا فارسی به فعالیت بپردازد، چون دلیل برای این کار ندارد. چون به آن منطقه تعلق ندارد. آیا یک حزب آلمانی میتواند در فرانسه به فعالیت سیاسی مشغول باشد؟ مثال روشن میزنم تا مفهوم شود. این سخن از آن جهت گفته میشود که احزاب به اصطلاح سراسری که درواقع احزاب فارسی هستند میخواهند با فعالیت در مناطق ملی غیرفارس و از طریق تحمیق مردم و توجیه دولتمداری فارسی فعالیت کنند و برای خودشان نیروی سیاسی فراهم بیاورند و در روز مبادا علیه نیروهای دمکراتیک در آن منطقه و به نفع دولت مرکزی فارسی بجنگند. این جوهر آن سخنی است که من میخواهم بگویم. با سیاستی که من عنوان کرده ام، هم فعالیت (آگاهانه و ناخودآگاه) سیاسی که در جهت توجیه دولت استعماری در ایران است به پایان میرسد، هم خلقها آزادیهای لازم را برای فعالیت در مناطق خودشان می یابند، هم شرایط برای تصمیمات دمکراتیک فراهم می آید، هم دست نامرعی دولت فارسی در مناطق غیرفارس کوتاه میشود، در عین حال شرایط برای حق تعیین سرنوشت خلقها فراهم می آید و مهمتر دیگر اینکه خونریزیها و جنگ خانمان برانداز دولت مرکزی علیه مردم مناطق ملی تا حد ممکن ضعیف میشود و تبعات مثبت دیگری که از این روش سیاسی که من مطرح کردم عاید مردم ایران میشود.

در نوشته من "بیرون ریختن از ایران" مورد بحث نیست و مثال بالا بسیار نادرست مطرح شده است. من میگویم آذربایجانیها (از هر قوم و ملیتی که در آذربایجان ساکن هستند) در آذربایجان و برای سعادت آذربایجان فعالیت کنند و احزاب کردستان در کردستان به فعالیت بپردازند و احزاب فارسی نیز در فارس یا فارسستان (مناطق زیست فارسها) فعالیت سیاسی بکنند و برای پیشرفت منطقه خودشان تلاش کنند و الاخر. در چنین شرایطی، همه منطقه ایی برای پیشرفت منطقه خودش فعالیت میکند و در مجموع همه مردم ایران به پیشرفت ایران (از این طریق) تلاش میکنند. در این شیوه اجحاف و نابرابری و تبعیض و تهدید و تحمیق و اهانت رنگ میبازد و حقوق برابر به تدریج جایگزین میشود و زمینه های تحقق دمکراسی در ایران نیز فراهم می آید.

سخن شما اگر ناخودآگاه عنوان شده باشد، قابل اغماض است، اما خودآگاهانه عنوان شده باشد اسمش عوامفریبی است. امیدوارم شما از دسته اول باشید که سخن مرا چنین تفسیر کرده اید.