Skip to main content

جناب بهرنگ- 4؛

جناب بهرنگ- 4؛
یونس شاملی

جناب بهرنگ- 4؛
متد نگاه به مسئله فعالیت سیاسی کدام است؟؛
تمامی این نوشته من تنها و تنها به یک مسئله بسیار مهم اشاره دارد و آن اینکه احزاب سیاسی که در مناطق ملی (که من آنها را واحد های ملی خوانده ام) فعالیت میکنند باید به آن منطقه ملی (یا واحد ملی) تعلق داشته باشند. احزابی که به مناطق دیگر ملی تعلق دارند نباید در مناطق دیگری غیر از منطقه خود فعالیت کند. برای نمونه یک حزب بلوچی نباید در آذربایجان فعالیت کند، چون دلیلی ندارد که یک حزب بلوچی در آذربایجان فعالیت کند و یا یک حزب کردی نمیتواند و نباید در منطقه عربی و یا فارسی به فعالیت بپردازد، چون دلیل برای این کار ندارد. چون به آن منطقه تعلق ندارد. آیا یک

حزب آلمانی میتواند در فرانسه به فعالیت سیاسی مشغول باشد؟ مثال روشن میزنم تا مفهوم شود. این سخن از آن جهت گفته میشود که احزاب به اصطلاح سراسری که درواقع احزاب فارسی هستند میخواهند با فعالیت در مناطق ملی غیرفارس و از طریق تحمیق مردم و توجیه دولتمداری فارسی فعالیت کنند و برای خودشان نیروی سیاسی فراهم بیاورند و در روز مبادا (یعنی شرایط تغییر شرایط در جهت حق تعیین سرنوشت) علیه نیروهای دمکراتیک در آن منطقه و به نفع دولت مرکزی فارسی بجنگند. این جوهر آن سخنی است که من میخواهم بگویم. این سخن من هم ربطی به ملت فارس و بی احترامی به آن خلق نیست. سخنان من در برخورد با دولت استبدادی و استعماری (داخلی) حاکم یعنی جمهوری اسلامی است. با سیاستی که من عنوان کرده ام، هم فعالیت (آگاهانه و ناخودآگاه) سیاسی که در جهت توجیه دولت استعماری در ایران است به پایان میرسد، هم خلقها آزادیهای لازم را برای فعالیت در مناطق خودشان می یابند، هم شرایط برای تصمیمات دمکراتیک فراهم می آید، هم دست نامرعی دولت فارسی در مناطق غیرفارس کوتاه میشود، در عین حال شرایط برای حق تعیین سرنوشت خلقها فراهم می آید و مهمتر دیگر اینکه خونریزیها و جنگ خانمان برانداز دولت مرکزی علیه مردم مناطق ملی تا حد ممکن ضعیف میشود و تبعات مثبت دیگری که از این روش سیاسی که من مطرح کردم عاید مردم ایران میشود.

در نوشته من "بیرون ریختن از ایران" مورد بحث نیست و مثال بالا بسیار نادرست مطرح شده است. من نوشته ام که آذربایجانیها (از هر قوم و ملیتی، ترک و غیرترک که در آذربایجان ساکن هستند) بایستی در آذربایجان و برای سعادت آذربایجان فعالیت کنند و احزاب کردستان در کردستان به فعالیت بپردازند و احزاب فارسی نیز در فارس یا فارسستان (مناطق زیست فارسها) فعالیت سیاسی بکنند و برای پیشرفت منطقه خودشان تلاش کنند و الاخر. در چنین شرایطی، هر منطقه ایی برای پیشرفت منطقه خودش فعالیت میکند و در مجموع با چنین نگاهی همه مردم ایران به پیشرفت همه مناطق در ایران تلاش میکنند. در این شیوه اجحاف و نابرابری و تبعیض و تهدید و تحمیق و اهانت رنگ میبازد و حقوق برابر به تدریج جایگزین میشود و زمینه های تحقق دمکراسی در ایران نیز فراهم می آید.