Skip to main content

آقای شاملی

آقای شاملی
Anonymous

آقای شاملی
1- من در تاریخ 18 ماه مه 2014 یعنی 6 روز قبل کامنتاری در سایت شما برایتان نوشتم که هنوز چاپ نکرده اید. سوالی که پیش می آید این است که اگر شما نمی خواهید کامنتارها را چاپ کنید، چرا این امکان را گذاشته اید و اگر هم کامنتارها را چاپ می کنید، چرا کامنتار مرا سانسور کرده اید.
2- شما آسمان را به ریسمان بافته اید تا از سوال اصلی فرار کنید. مساله اصلی <<بیرون ریختن> احزاب غیرملی و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی> و رابطه آن با دمکراسی>> بود.
شما هنوز مشخص نکرده اید که این چه ربطی به دمکراسی دارد که می خواهید تمامی احزاب غیر ملی را از آذربایجان بیرون بریزید. مگر دمکراسی حکم نمی کند که مردم آذربایجان خودشان همه حرفها را بشوند و با همه احزاب آشنا و برنامه هایشان آشنا بشوند و خودشان انتخاب بکنند؟ مگر مردم آذربایجان صغیر و یا دیوانه اند و احتیاج به قیمومت شما دارند که برای آنها

تصمیم بگیرید که چه چیزی را بشنوند و ببینند و چه چیزی را نباید ببینند و بشوند؟ مگر اصل اولیه حق تعیین سرنوشت، آزادی فعالیت تمامی احزاب و آشنایی مردم با مرامها و برنامه های آنها نیست تا بتوانند تصمیم بگیرند؟
مقایسه فعالیت احزاب آلمانی در فرانسه که کشور مستقل دیگری است نشان می دهد که شما از این موضع حرکت می کنید که آذربایجان کشور مستقل دیگری از بلوچستان و کردستان و <فارسستان> و.. است و احزاب آن <کشورها> نباید در آذربایجان فعالیت کنند. شما تمامی احزابی را که عرصه فعالیتشان را همه جای جغرافیای ایران قرار داده اند، حتی بدون تفاوتهای آشکار برنامه ای این احزاب، <دشمن> دانسته و بر روی آنها شمشیر می کشید و آنها را به بیرون ریختن از آذربایجان محکوم کرده اید.
آقای شاملی یکی از اساسی ترین اصول دمکراسی رقابت است و نه حذف. شما اگر دمکرات باشید باید حتی با همان احزاب مرکزگرا و طرفدار اعمال فرهنگ فارسی در همه جای ایران به رقابت بپردازید و نه اینکه دفاترشان را تعطیل کنید و بیرونشان بریزید. دمکراسی هزینه هایی هم دارد که شما حاضر به پرداخت هزینه ها نیستید.
شما می خواهید تقش یک دیکتاتور خوب و خیراندیش را بازی کنید و مردم آذربایجان را از شر وجود احزاب فارسی رها کنید؟ آیا دمکراسی حکم نمی کند که مردم آذربایجان حتی با برنامه های احزابی که طرفدار حکومت متمرکز و حتی طرفدار حکومت استعمار داخلی آشنا شوند و خودشان تصمیم بگیرند که چه می خواهند؟ حالا اگر بعد از آشنایی مردم آذربایجان با مرام احزاب مرکزگرا، تصمیم گرفتند که به آنها رای بدهند، شما حق دارید با همه آنها مخالف باشید و مخالفت خودتان را ابراز کنید ولی اگر به شیوه ای که الان دارید حکم می کنید، عمل شود، در آن صورت مفروض، باید همه مردم آذربایجان را از آذربایجان بیرون بریزید.
شما مشخص کنید که کجای این حکم شما با دمکراسی مطابقت می کند.
آقای شاملی شما ادعا می کنید که سوسیالیست هستید و آنهم از نوع دمکراتیک آن ولی آنچیزی که می نویسید و حکم می کنید، نشان می دهد که در نهایت و در بهترین حالت، سوسیالیسم شما از نوع سوسیالیزم معمر قذافی دیکتاتور فقید! لیبی است و شاید هم غلیط تر از آن.

3- من و شما در مورد احزاب سراسری اختلاف نظر داریم. من با توجه به شرایط امروز جغرافیای ایران، که کشوری کثیرالمله است و حاکمیتی متمرکز دارد و فدرال هم نیست، یعنی با توجه به واقعیت امروز کشوری به نام ایران، هر حزب و سازمانی را که عرصه فعالیت خود را تمامی این جغرافیا در نظر می گیرد، حزب و سازمان سراسری می دانم. در آینده، که نامعلوم است، این معنی و مفهوم و چگونگی شکل گیری یک حزب سراسری می تواند تغییر کند و طور دیگری باشد، مثلا همانطوری که شما تشریح می کنید. من از امروز شروع می کنم و راه را برای آینده باز می گذارم. شما از آینده نامعلومی شروع می کنید و به امروز می رسید. شما معتقدید که دریک کشور کثیرالمله یک حزب سراسری باید از پیوستن احزاب ملی دارای گرایشهای یکسان، درست شود. این فرض شما در آینده، در ایران فدرال می تواند ممکن و درست باشد ولی امروز نمی تواند عملی باشد.
من یک حزب مثلا سوسیال دمکرات را که عرصه فعالیت خود را سراسر ایران قرار داده و می خواهد سوسیالیسم دمکراتیک را در سراسر ایران، که می تواند فدرال هم باشد، پیاده کند، یک حزب سراسری می دانم ولی شما چون این حزب فقط مختص آذربایجان نیست و اعضای آنها هم فقط ترک نیستند و یا چون مختص بلوچستان نیست و اعضای آن فقط بلوچها نیستند و...، آن حزب را حرب فارسی می دانید! چون از زبان فارسی استفاده می کند! (در شرایط فعلی مگر می تواند از زبان دیگری استفاده کند؟) شما همه این احزاب را بدون توجه به برنامه های آنها با یک چوب می رانید (ده ده م منه کور دییب، هر گله نی وور دییب)، مثلا / ادامه در کامنت بعدی