Skip to main content

ادامه از کامنت قبلی /

ادامه از کامنت قبلی /
Anonymous

ادامه از کامنت قبلی /
مثلا بعضی از همین احزاب ایران را کشوری کثیرالمله می دانند، حکومت غیر متمرکز را قبول دارند، فدرالیسم را قبول دارند، تحصیل به زبان مادری و بکارگیری زبان مادری در مناطق ملی را قبول دارند، حق تعیین سرنوشت را قبول دارند و... ولی همه اینها برای شما مفهومی ندارد، چون آن حزب سراسر ایران را مدنظر دارد، چون الان امورات خود را به زبان فارسی می گذرانند و مطبوعاتشان به زبان فارسی است و... احزاب فارسی هستند و حق ندارند در آذربایجان فعالیت کنند و عمله های استعمار داخلی هستند و باید از آذربایجان بیرون ریخته شوند. 4- من از یئنی لیک سوال کرده ام: <<اینکه <احزاب سیاسی دمکرات فارسی> و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی> را باید از آذربایجان بیرون ریخت با اینکه <ترک تباران> را باید از ایران بیرون ریخت چه تفاوت ماهوی با هم دارند؟>>

شما متوجه نشده اید که سوال من بر سر تفاوت <ماهوی> آنهاست. در هر دوی این دکترین ها، آنها که از ما نیستند باید بیرون رانده شوند. ماهیت هر دوی اینها یکی است. حالا یکی این را در جغرافیایی به وسعت ایران می خواهد پیاده کند و شما در جغرافیایی کوچکتر از آن یعنی در آذربایجان. هر دوی شما شمشیر را از رو بسته اید و می خواهید هر کسی را که با شما نیست درو کنید. این دو هیچ نفاوتی از نظر ماهیت ندارند. هر دو این نظرات، طرف دیگر را دشمن خونی می داند و می خواهد حذفش کند.
5- شما در کامنت اول خودتان محترمانه و با احتیاط و در کامنت دوم خودتان آشکارا مرا عوامفریب خوانده اید چون احزابی را که عرصه فعالیت خودشان را سراسر ایران قرار داده اند، احزاب سراسری می دانم. سوال اینجاست که عوامفریبی چیست؟ بیان واقعیت امروز یا جا زدن آرزوهای آینده به جای واقعیت امروز؟

6- در پایان، شما در یکی از کامنتهایتان به من نسبت داده اید که: <شما این کشور را در نوشته خود به مثابه "یک واحد ملی" تلقی کرده و بر اساس آن به قضاوت نشسته اید> من هم از شما خواستم: <<لطفا در جایی از نوشته من نشان بدهید که من از <واحد ملی> صحبت کرده باشم.>> بنابراین شما یک سند در مورد ادعایتان به من بدهکارید.