Skip to main content

آقای یونس شاملی آیا من دنبال

آقای یونس شاملی آیا من دنبال
Anonymous

آقای یونس شاملی آیا من دنبال بهانه تراشی هستم یا شما؟ شما در مقاله خودتان نوشتید: <احزاب سیاسی دمکرات فارسی نمیتوانند و نباید در مناطق ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس فعالیت داشته باشند.> و ادامه دایدید که: <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی که خود را شاخه زنجان آن حزب معرفی میکنند، بایستی به هر طریق از کل آذربایجان جنوبی بیرون رانده شوند.> و باز در ادامه حکمی صادر کردید مبنی بر اینکه: <فعالین مدنی و سیاسی ترک در آذربایجان جنوبی بایستی با تمامی توان سیاست استعماری جدید احزاب سیاسی فارسی به اصطلاح مخالف حاکمیت و اصطلاح طلب را در آذربایجان افشا کنند و تا حد ممکن مانع از فعالیت این احزاب در آذربایجان گردند.> در مقابل من هم سوال مشخصی را مطرح کردم: رابطه دمکراسی که شما همیشه آن را مطرح می کنید و خودتان را هم معتقد به دمکراسی می دانید و <بیرون ریختن> احزاب غیرملی و <فریب خوردگان عمله های

استعمار داخلی> چیست.
شما در جواب من به همه چیز پرداختید جز این سوال. به این ترتیب شما سعی کردید بحث مرا به آنجایی هدایت کنید که خودتان می خواستید و اصلا منظور من نبود. در همین بحثهایتان حرفهای مرا تحریف کردید و به من نسبت دادید که کاظم ثانی ایران را تک ملیتی می داند. من از شما خواستم که این را در نوشته های من نشان دهید ولی این کار را نکردید چون چنین چیزی وجود خارجی ندارید و طبیعتا نمی توانستید نشان بدهید. شما در ادامه کامنتهایتان مرا عوامفریب نامیدید و من هم سوالی پیش پای شما گذاشتم که آیا کار سما عوامفریبی است یا کار من؟ من در هیچ کدام از کامنتهایم به شما توهینی نکرده ام. من اصلا اهل توهین نیستم. ولی به شما حق می دهم اگر به من اعتراض کنید که در سوالاتم از همان اصطلاحاتی استفاده کرده ام که شما در مورد من به کار برده اید. شما به جای کلی گویی که کسی آن را نمی تواند درک کند، لطفا بنویسید که من کدام حرف شما را تحریف کرده ام؟ شما معتقدید که آذربایجان مستعمره داخلی است و من به این معتقد نیستم. شما در مقاله تان کسانی را که به این تز شما معتقد نیستند و در واقع مخالفانتان را یا عمله های استعمار داخلی می خوانید یا احزاب فارسی و حکم می دهید که آنها را باید از آذربایجان بیرون راند و یا اینکه باید از فعالیت آنها در آذربایجان جلوگیری کرد. کجای آینها تحریف است؟ اگر به اینها معتقد نیستید، خیلی راحت! اعلام کنید و حرفهایتان را پس بگیرید و یا نه! به آنها معتقدید. خوب از آنها دفاع کیند و حاشیه نروید.
شما ادعا کرده اید که <تمامی فعالین مدنی و سیاسی آذربایجان> به تز استعمار داخلی معتقدند. من کلمه <تمامی> را زیر سوال برده ام. شما در جواب به من جواب حکم صادر می کنید که: <کسی که برای حق تعیین سرنوشت خلق خویش در یک کشور مبارزه میکند، خواه ناخواه خلق اش را در اسارت یک سیاست استعماری می بیند> بلافاصله این سوال از جانب من مطرح می شود که آیا کسی نمی تواند به تز استعمار داخلی معتقد نباشد و برای حق تعیین سرنوشت خلق خویش در یک کشور مبارزه کند؟ من معتقدم که می تواند اینطور باشد. چون من هر ستمی را که بر ملتی و خلقی وارد می شود را استعمار داخلی نمی دانم. بنابراین اینها می شوند مخالفین شما و یا همان دگراندیشان. و همینجا به حکم اولیه شما برمی گردیم که در این صورت آیا شما که همه آنهایی را که به تز شما معتقد نیستند، جزو فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان نمی دانید و حکم اخراج آنها را می دهید، و رابطه این حکم شما با دمکراسی!
آقای شاملی شما از من خواسته اید که از مفاهیم ناشایست و تحقیر کنند و بی ادبانه استفاده نکنم. من از کدام مفاهیم استفاده کرده ام که ناشایست و تحقیر کننده و بی ادبانه هستند؟ شما این کلمات را در این زمره آورده اید: سیاه روی سفید (به اشتباه سیاه روی نوشته اید)، فال بینی، فرار. من حقیقتا هم از این اصطلاحات استفاده کرده ام و آنها را ناشایست و تحقیر کننده و بی ادبانه نمی دانم زیرا: سیاه روی سفید نوشتن یعنی کاملا واضح و آشکار نوشتن. در مورد فال بینی: شما واقعیتهای امروز را نادیده گرفته و پیش بینی می کنید که در آینده، در ایران فدرال احزاب سراسری از به هم پیوستن احزاب ملی هم عقیده درست خواهند شد. چطور می توان این آینده را پیش بینی کرد؟ چطور می توان فهمید که در آینده ای نامعلوم احزاب سراسری از چه راهی درست خواهند شد؟ آیا بجز با توصل به رمل و اسطرلاب و فال می توان این حکم را صادر کرد؟ شما حتی کوچکترین شکی را در این مورد به جای نمی گذارید و حتی نمی نویسید که احزاب سراسری در آینده <می تواند> از این راه بوجود بیاید. و احتمال راههای دیگری را باز بگذارید. ادامه در کامنت بعدی