Skip to main content

من یک بار این را نوشتم که

من یک بار این را نوشتم که
Anonymous

من یک بار این را نوشتم که انتشار داده نشده دوباره می نویسم و خطاب به اقای امرالله ابراهیمی است . ایا من را به یاد می اوری که در اردوگاه رومادیه باهم بودیم . ایا یادت می اید که کی از طرف سازمان برای اولین بار امد و ما ملاقات کرد یم همانموقع گفتم امرالله مواظب باش این راه نیست و چاه است . ایا جواد قندی یادت است همان که یک دستش از مچ قطع شده را می گویم . ایا یادت است که چه پیامی از طرف کاک صالح برای تو و جواد قندی اورده بود می گفت بودن شما در اردوگاه رمادی و دادن گزارشات شما از نفرات خیلی خواهر و برادر را خوشحال می کند ایا ان کارهای که انجا انجام می دادیم ارزش ان چندر قاز را داشت که من گفتم نیستم و تو و جواد به خاطر چندر قاز ادامه دادید و تو باز هم داری ادامه می دهی چرا دست از این کار ها نمی کشی به چه بهائی شرف و وجدان هم چیز خوبی است نگذار دهن باز کنم من تنها نیستم خودت می دانی که سعید و

مجید، محمود ، حیدراکقر بچه های اردگاه رمادیه زنده هستند پس کاری نکن که انها صحبت کنند ان موقع برای همیشه باید یک گوشه زندگی کنی که نتوانی سرت رابالا بگیری