Skip to main content

با ماژيك قرمز بر روي نقشه ي

با ماژيك قرمز بر روي نقشه ي
Anonymous

با ماژيك قرمز بر روي نقشه ي ان منطقه ي كرد نشين نقطه اي مي گذارم و به ازاد مي گويم اينجاست عزيرم . اينجاست . خودت هم هر طور كه علاقمندي منطقه را مشخص كن . با خودم فكر مي كنم اگر قدرتمندان جهان و دولت ها ، مرز ها را مشخص كرده اند و تاريخ ناعادلتي و كشتار را ساخته اند اما الان كه اختيار اين كلاس و اين نقشه در دست من و اين نوجوانان است ما از ارزوهاي مان كه مي توانيم حرف بزنيم و ان را به ميل خود به نشانه بگذاريم .

ازاد منطقه اي را كه نشانش داده ام را نه ، بلكه تمامي مناطق كردنشين را با خودكار قرمز رنك مي زند . "ازاد " همه ي مرزها ي جهان را از نقشه پاك مي كند . " "ازاد "كودك اينده است .. جهاني بدون مرز مي خواهد . دوستان "ازاد " همگي خوشحال ند و برايش دست مي زنند و من بغضي در گلو دارم كه بغضي هزاران ساله است و مي تركد .. به چشمهاي زيباي خندان ِ "ازاد" مي نگرم و . به چهره ي تك تك شاگردانم به كودكان امروز همان انسان هاي ازاد فردا .. إندوه من هم جايش را به شادماني مي دهد . حالا ديگر همگي خوشحال هستيم . ما موفق شده ايم . ما نقشه ي ارزو هايمان را كشيده ايم .ديگر بايد درس را ادامه بدهيم .به بچه ها مي گويم دفتر تاريخ و جغرافي تان را باز كنيد و در ان بنويسيد : سوْال : مناطقي كه به ان كردستان مي گويند در كجاي خاورميانه قرار دارد ؟ . دست هاي شاگردان همگي براي جواب دادن بالا ميرود . از ميان شاگردان دختري ايراني تبار به نام "ميشكا " را انتخاب مي كنم و او جواب مي دهد : از طرفي نزديك و حوالي ايران و از طرفي ديگر نزديك و حوالي تركيه و از ان سمت نزديك و حوالي سوريه ، و از سمت ديگر نزديك و حوالي عراق . لبخند مي زنم سرم را به معناي تاييد تكان مي دهم . ميشكا هم لبخند مي زند و سر جايش مي نشيند .پيش خود فكر مي كنم بچه ها تصميم شان را گرفته اند . بچه ها خودشان از واژه ي "نزديك و حوالي " به جاي مالكيت و تعلق و مرز استفاده كرده اند . زير چشمي به "ازاد " مي نگرم . "ازاد " با لبخندي بر لب تند و تند مشغول نوشتن است
. خب ، سوْال دوم : حالا بنويسيد از ان ناحيه چه مي دانيد؟ از كردستان چه مي دانيد ؟
باز دست همگي شاگردان بالا مي رود كه جواب بدهند.
اين بار ازاد هم دستش بلند است و او را انتخاب مي كنم : ازاد از جايش بلند مي شود و مي ايستد . رويش را به شاگردان مي كند .و مي گويد : همه ان منطقه اي را كه مشخص كرده ام و به رنك خون سرخ است . همانجا كه "مقاومت زندگيست" . انجا كردستان است . و من و خانواده ام از "باكور " مي اييم و به من نگاه مي كند . نگاه من و ازاد در هم گره مي خورد . اين نگاه پر معني "ازاد " يك كتاب تاريخ ننوشته است . پس از ان به شاگردان مي گويم : جوابي كه ازاد داده است ، درست است . فقط بنويسيد. : كردستان جايي است در روي كره ي زمين . منطقه ايست بر روي نقشه ي جهان ، همانجا كه هميشه خونين است . همانجا كه "مقاومت زندگيست"
رکسانا تلارمی معلمی از سوئد