Skip to main content

شخصی که پشت تأیید کامنت‌هاست

شخصی که پشت تأیید کامنت‌هاست
Anonymous

شخصی که پشت تأیید کامنت‌هاست باید یک فرد «آزاداندیش» به معنای واقعی کلمه بوده و بتواند با صرفنظر نمودن از تفکر خاص خود حتی کامنت‌هایی که صد در صد متضاد با تفکر خودش نیز می‌باشند را انتشار دهد نه آنکه با حذف و یا سانسور نمودن کامنت‌ها با نقطه‌چین نمودنشان مخالفت خودش را نشان داده و با تزریق ایده‌ی مطلوب خود به درون کامنت‌ها با تغییر ساختارشان جهت فکری‌شان را تغییر دهد. اینجا دیگر مفهومی ندارد چون من «فارس» و یا «تورک» هستم و مخالف با فلان اندیشه هستم قادر به نشر کامنت‌هایی که برخلاف تفکرم می‌باشند نباشم.

در کامنت‌های من حتی کلمات «فارس» و «فارسستان» هم سانسور می‌شوند. از شخصی که کلمه‌ی «وحشی» را در کامنت بالایی من نقطه‌چین نموده است سؤال می‌نمایم اگر فردی مقاله‌ای و یا کتابی در نقد امپراتوری هخامنشیان و شخص «کوروش» بنویسد آیا باید کلمه‌ی «وحشی» را سانسور نماید چون کسانی مخالف آن هستند!؟

مگر کم هستند کتاب‌ها و مقالاتی که در نقد امپراتوری هخامنشیان نوشته‌ شده‌اند .... فرمانروایانشان را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند!؟ این «مقدس‌سازی»های توخالی کی به اتمام خواهند رسید!؟ آیا اکنون در عصر مصر باستان به سر می‌بریم که مجازات اهانت به فراعنه مثله شدن با بیرحمانه‌ترین شکل ممکن باشد!؟

در جهان پیشرفته‌ی امروز با این سرعت گردش اطلاعات و با این حجم وسیع ابزارها و امکانات رسانه‌ای آیا با حذف و یا سانسور نمودن می‌توان جلوی انتشار اندیشه‌ها را گرفته و با از ریشه خشکاندنشان محو و نابودشان نمود!؟ مگر نه این است که بزرگترین خصوصیت اینترنت «آزادی» آنست و آمده که با غلبه بر «تمامیت‌خواهی»ها نوری بر تاریکی‌ها بتاباند؟ اگر در اینجا از انتشار اندیشه‌ی من نوعی ممانعت بعمل آید آیا نمی‌توانم آن را در سایت‌ها، وبلاگ‌ها، فوروم‌ها، فیس‌بوک و صدها و هزاران رسانه‌ی الکترونیکی دیگر انتشار دهم!؟ آیا بجا نیست که بر این تنگ‌نظری در انتشار اندیشه‌ها پایان بخشیده و سطح دنیای مجازی را هم به اندازه‌ی دنیای دیکتاتوری‌ کوچک‌مان پایین نیاوریم؟ آیا وسعت اینترنت در سطح اقیانوسی به عمق یک بند انگشت می‌باشد؟

متأسفانه با آنکه از استبداد رژیم جمهوری اسلامی دادمان به آسمان میرسد اما کسانی که ادعاهای دموکراتیک‌شان گوش فلک را کر می‌نماید شیوه‌ی برخوردشان با اندیشه‌های مخالف و متضاد مثل همان برخورد سنتی دیکتاتوری این رژیم در سرکوب اندیشه‌ها و در مواقعی حتی بدتر نیز می‌باشد. برای ایجاد جامعه‌ی دموکراتیک قبل از هر چیزی باید بتوانیم ظرفیت تحمل و مدارا با اندیشه‌های مخالف و متضاد را در خودمان پروش داده و در عمل نیز پایبندی‌مان را به اصول دموکراتیک اثبات نماییم نه آنکه یک قلم قرمز در دستمان گرفته و هر اندیشه‌ای که برخلاف تفکرمان می‌باشد را یک خط بزرگ قرمز رویش بکشیم.

شمایی که تحمل نقد یک فرمانروایی که در دنیای باستان بیشتر از 2500 سال حکومت می‌نموده است را ندارید چگونه می‌خواهید در دنیای امروز حاکمیتی دموکراتیک بر اساس استانداردهای جهان پیشرفته بنا نمایید!؟ و اصولاً آیا هدف شما ایجاد حاکمیتی دموکراتیک می‌باشد و یا در آغوش گرفتن دوباره‌ی استبداد شاهنشاهی چندهزار سال پیش با چسبیدن به این مقدس‌پرستی‌های توخالی!؟

اگر می‌گویم جامعه‌ی .... پتانسیل و شایستگی چرخیدن به سمت تغییرات دموکراتیک را ندارد به دلیل همین منش و رویه‌های ضد دموکراتیک و «مقدس‌سازی‌»های عصر حجری می‌باشد اما چون حرف حق همواره تلخ است تحمل نشده و حذف و یا سانسور می‌شود.