Skip to main content

نامه سرگشاده سازمان چریکهای

نامه سرگشاده سازمان چریکهای
Anonymous

نامه سرگشاده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به خمینی کا ملا هوشیارانه ودرست بود ، سازمان چریکها حرف اصلی وهشدار خود را به خمینی ودر اصل به خلق ایران در آن ایام جوشان داد واتمام حجت کرد، حال شاید عده ای مغرض ومغلطه کار از این نامه خرده بگیرند که چرا سازمان چریکها در نامه خود به خمینی لقب پیشوای عالیقدر داده است واشکال بنی اسراییلی بگیرند ونتیجه بگیرند سازمان چریکها مدافع خمینی بوده است، باید به نا آگاهان ومغرضین ومغلطه کاران گفت که در آن ایام جوشان راهی غیر از این در آن مقطع وجود نداشت وباید اینگونه به خمینی خون آشام پیام می دادند شاپور بختیار نیز به خمینی خون آشام این گونه لقبها را در آن زمان میداد. دفاع وحمایت از انقلاب ضد سلطنتی در جای خود درست بود، خیزش عمومی آغاز شده بود شور وشوق والتهاب هم بود از اینها گذشته آنقدر همه چیز به سرعت اتفاق افتاد که ساز مان چریکهای فدایی خلق ایران و

سازمان مجاهدین خلق ایران تا آمدند به خودشان بجنبند رژیمی رفته بود ورژیم جدید جایگزین شده بود، رهبران فداییان ومجاهدین در اواخر دی واوایل بهمن 57 از زندان آزاد شده بودند، در واقع کاری از دست کسی ساخته نبود تقریبا همه چیز ساخته وپرداخته شده بود خمینی وباند مرتجعش با امپریالیسم آمریکا ساخت وپاخت کرده بود وامثال بهشتی وموسوی اردبیلی در خانه فریدون سحابی دائما با ژنرال هایزر وسولیوان در حال گفتگو وملا قات وزد وبند بودند تا جنبش چپ در ایران رهبری انقلاب را به دست نگیرد، کمتر از یک ماه پس از آزادی رهبران فدایی ومجاهد رژیم سلطنتی سقوط کرد، در آن مقطع به خاطر ضربه های سا واک کادر رهبری فداییان ومجاهدین خارج از زندان ضربات سختی خورده بود اما در بین طیف های گسترده مردم وبه خصوص جوانان هواداران زیادی داشتند وتازه قصد شروع به سازماندهی مردم وطرفداران را داشتند که رژیم تغییر کرد ورهبری انقلاب به ناحق به دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او افتاده بود که علت اصلی آن زد وبند خمینی با امپریالیسم آمریکا بود وعلت دیگر سا لیان سال استبداد محمد رضا شاهی، بلند گوهای تبلیغاتی در سطح بین المللی در دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او بود، به خاطر حکومت استبدادی شاه خائن وسرکوب ساواک بخش سنتی جا معه ایران با مفاهیم مترقی ومدرن سیاسی واجتماعی وهمچنین با چهره های رهبری فداییان ومجاهدین آشنا نبودند واین موضوع به نفع خمینی خون آشام بود، رژیم شاه خائن مشرو عیتی نداشت واز زمان کودتای ننگین 28 مرداد با بحران مشروعیت دست به گریبان بود به رژیم شاه هم نمی شد نزدیک شد ، کسی مثل شاهپور بختیار هم که اگر اندیشه خیرخواهانه داشت نمی توانست کاری بکند خشم فروخفته مردم فوران کرده بود شاهپور بختیار تا قبل از اینکه نخست وزیر شود شاه را غاصب می دانست نا گهانی تغییرعقیده داد وبه در ستی نیروهای سیاسی وحتی همکاران خود او از همکاری با او اجتناب کردند چون که کاری نمیشد کرد. زمینه ساز برقراری حکومت اسلامی رژیم سلطنتی بود هر چند انقلاب 57 درذات خودش ضد سلطنتی بود اما قدرت به دست حاکمانی افتاد که سلطنت را به شیوه جدید ابداع کردند در واقع جمهوری اسلامی ادامه رژیم سلطنتی است. رژیم سلطنتی همه نیروهای سیاسی مخالف را سرکوب کرده بود یا کشته بود ویا به زندان انداخته بود وهمه را ممنوع کرده بود وحتی در اواخر که دور برش داشته بود دو حزب فرمایشی خود را هم منحل کره بود وفقط حزب رستاخیز را مجاز به فعالیت کرده بود ومثل خمینی خون آشام که می گفت یک حزب فقط حزب الله. همه این اقدامات در حالی بود که آخوندها وشبکه تشکیلاتی آنها تا اقصی نقاط کشور آزادانه به فعالیت مشغول بودند، تبلیغاتشان هم از رادیو وتلوزیون پخش میشد نظام سلطنتی هم به آنها پروبال میداد، آخوندها از بودجه های دولتی برخوردار بودند اتفاقا تبلیغات نظام سلطنتی بر این پایه قرار گرفته بود که دشمنانش را مخالف اسلام ودیانت معرفی کند، در زندان هم آخوندها در کنار ساواک ودستگاه سرکوب قرار گرفته بودند وساواک آخوندها را بر علیه دیگر زندانیان سیاسی تحریک میکرد رژیم سلطنتی شده بود مدافع اسلام ومسلمانی وبه مدد همین آخوندها واسلام گرایی کودتای 28 مرداد را به فرمان امپریالیسم آمریکا وانگلیس وکمک لمپن هایی مثل شعبون بی مخ سازمان دادند یکی از حربه ها هم نجات بیضه اسلام بود. وقتی ساده ترین کتابها واشعار وترانه ها به خاطر وجود کلماتی خاص ممنوع میشد وقتی نیروهای مترقی ومردمی از داشتن کوچکترین تریبونی محروم بودند دستگاه آخوندها روز وشب ده ها هزار تریبون ومنبر در اختیارداشت ولاطائلات آنها از رادیو وتلوزیون سراسری پخش میشد وکتاب رساله آنها در تیراژمیلیونی به چاپ می رسید. درآخر می خواهم بگویم برخلاف انقلاب مشروطیت که رهبری جنبش دست نیروهای مترقی بود وتعداد معدودی آخوند