Skip to main content

من در کامنت شما عیناً «توهمِ

من در کامنت شما عیناً «توهمِ
Anonymous

من در کامنت شما عیناً «توهمِ توطئه» را دیدم. اینکه کسی به دلایل خودش از تورکیه حمایت نماید به مفهوم دفاع از «اردوغان» و ... نیست که به این خاطر جهت 'ترور شخصیت' انگی بر پیشانی‌اش چسبانده شود.

در دنیا هیچ ملتی نیست که دشمن نداشته باشد. با جنایاتی که ارمنی‌ها در آزربایجان جنوبی و آزربایجان شمالی انجام داده‌اند و اکنون هم آلت دستِ حکومتهای مرتجع ایران و روسیه هستند انتظار از ما برای چشم بستن بر جنایاتشان عبث است. ما نه با «کوردها» بلکه با افراطی‌گری کورد که در قامت «تروریسم» خود را ظاهر نموده و با هدف تشکیل «کوردستانِ بزرگ پان‌کوردیستیِ خیالی» با چشم دوختن بر خاک آزربایجانِ جنوبی، خیالِ به آتش کشیدن منطقه را دارد شدیداً مشکل داریم.

در آزربایجان جنوبی چیزی به نام «پان‌تورکیسم» وجود خارجی ندارد. «استقلال‌طلبی» یک حق کاملاً دموکراتیک است و برای آن هیچگونه شرط و شروطی نمی‌توان تعیین نمود.

پس از «استقلال» این خود ملت تورکِ آزبایجان جنوبی است که انتخاب می‌نماید با «آزربایجانِ شمالی» متحد شود. اینکه کسان «تمامیت‌خواهی» در جغرافیای موسوم به ایران وجود دارند که نسبت به «آزربایجان شمالی» نگاه هیستریک دارند مشکل ما نیست و چه الهام علی‌اف رئیسِ جمهور آزربایجان شمالی باشد چه نباشد حق دو «آزربایجان» می‌باشد که باهم متحد شوند.

مشکل این است که مردم جامعه‌ی ایران به دلیل پرورش یافتن در فرهنگِ نهادینه شده‌ی استبدادی در این سرزمین نفرین شده، حق «آزاداندیشی» برای همدیگر قائل نیستند و این تفکر و احساس که «هر کس با ما نباشد بر ماست» شدیداً در آن رواج دارد و گرنه اگر واقعاً مقید به اصولِ دموکراتیک و «آزادی بیان» باشیم بخاطر تفکرِ کسی به وی انگ نمی‌زنیم. «دشمن‌سازی» با اتکاء بر تئوری‌های دایی‌جان ناپلئونی یکی از بزرگترین مشکلات جامعه‌ی ایران است.

مردمی که به لحاظ فکری واقعاً رشد یافته باشند باید آنقدر تحمل و ظرفیت داشته باشند که در مورد «استقلال» و هر موضوع دیگری بتوانند به صورت دموکراتیک صحبت نمایند اما اینکه چرا دیگر در جامعه‌ی اسپانیا، «استقلال‌طلبی» کاتالان‌ها دیگر به جنگ و خونریزی کشیده نمی‌شود اما در ایران کشیده می‌شود دلیلی غیر از حاکم بودن «تفکر تمامیت‌خواهانه»ی ضدِ دموکراتیک در این جامعه‌ی عقب مانده ندارد.