Skip to main content

دوستان و کاربران ترک از

دوستان و کاربران ترک از
Anonymous

دوستان و کاربران ترک از خمیرمایه مخصوصی شکل گرفته اند.
هرگاه در جایی از کارگران سخنی گفته میشود، ترکها از مارکس هم مارکسیت ترند.
هرگاه از آزادی سخنی راند شود، ترکها از بتراند راسل آزاد اندیشه ترند.
هرگاه از ساتر سخنی بمیان آید، این دوستان از ساتر اومانیسترند.
هرگاه از تاریخ و زبان چیزی گفته شود، اینها از هنینگ هم هنینگترند.
هرگاه از فردوسی سخنی شود، ترکها از سیمون دوبوار هم دوبوارترند.
هرگاه از آذربایجان حرفی شود، ترکها از هم دموکرات ترند.
هرگاه از فردی انقلابی سخن رود، ترکها در جستجوی نژاد و D.N.A او برخواهند خاست.
هرگاه از تحریم اتخابات در تهران نوشته شود، ترکها میگویند که همه تهرانیها ترک هستند.
اما و اما، از آمار رای دهندگان آذربایجان چیزی گفته نمیشود.

اما و اما، اگر کسی ورقهای کتابی را در کتابخانه ایی، ناجوانمردانه، پاره کند، جناب لوایی آنرا به فارسی زبانها میبندد. و من اطمینان دارم اگر او از پیش میدانست که این شخص یک ترک بوده، بهیچ وجه از این مطلب حرفی نمی زد.
اما و اما، هرآنگاه از ملا حسنی، ملا خلخالی، قاضی پور و دیگران سخنی گفته شود، جنابان گرگان خاکستری خواهند گفت: اینها همه تربیت شده فارسها اند.
آنجایی که هفته نامه چارلی مورد ترور قرار گرفت، این دوستان همه دموکرات شدند و فکرش را نمکردند که شاید این شتر نیز در جلوی خانه خودشان بخوابد. و آنگاه است که وقتی زنگ در خانه آقای لوایی را میزنید، یا کسی در را باز نمیکند و یا اینکه کودکش را جلوی در میفرستد تا بگوید که پدرش خواب است.
بله دوستان، آنجا که در تبریز حکم قصاص کور کردن چشمی در برابر چشم داده میشود، آقای لوایی در خواب است. یا اینکه راحتتر این نمیشود گفت که اینها همه از فارسها دستور میگیرند.
هرگاه سخن از آمار ترکها در ایران میآید، یکهو آنها سر از 60 میلیون در میآورند و هرگاه از گناهان در ایران حرفی میشود، ترکها همه خوابند. و یا خواهند گفت که ترکها همه حضرت عیسی و حضرت مریم اند.
هرگاه سخن از کسروی میشود، لوایی و Co میگویند که یک سید و در نتیجه یک عرب بود ولی وقتیکه حرف از سید پیشه وری و یا سید شریعتمداری میشود، میگویند که نه تنها آنها ترک هستند بلکه برحسب تحقیقات DNA ای شبیه به DNA ای طغرل دارند. من که دیگه مانده ام چه بگویم!