Skip to main content

بهمن گرامی،

بهمن گرامی،
آ. ائلیار

بهمن گرامی،

- امروزه در کشورهای پیشرفته مانند کانادا-انگلستان-اسپانیا و غیره ، « جدایی خواهی یا تجزیه یا استقلال خواهی» به عنوان
« خواسته ی سیاسی و حقوقی» بخشی از مردم، مورد پذیرش "عرصه ی سیاست و روشن اندیشی" ست.
توجه کنید من از انجام «عمل تجزیه» حرف نمیزنم بل ، به « قبول خواسته ی سیاسی-حقوقی بودن آن» اشاره میکنم.
زمانی بود که این امر به عنوان « خواسته» مورد پذیرش نبود و طرفداران آنرا سرکوب میکردند ولی اکنون « اندیشه ی مترقی» به این حد رشد کرده که آنرا به عنوان یک خواسته ی « سیاسی-حقوقی» پذیرفته است.
عملی شدن یا نشدن آن به شرایط دیگر بستگی دارد که مسئله ی دیگری ست. و اگر شرایطی پیش آید که اکثریت یک مردم راه جدایی را انتخاب کنند ، اندیشه ی مترقی معاصر کشتار و سرکوب آنها را نمی پذیرد. و به انتخاب راه زندگی جمعی آنها احترام میگذارد.

بر این اساس در ایران نمی توان سیاست شاه و شیخ و ناسیونالیستها را که « سرکوب و کشتار جدایی خواهان» بود و هست ادامه داد. لازم است به این مشکل
به عنوان یک « خواسته ی سیاسی-حقوقی» برخورد کرد. میتوان با آن مخالف یا موافق بود. اما ضروریست به عنوان « خواست سیاسی بخشی» از مردم یا مردمان یا نیروهای سیاسی نگریسته شود. خواست سیاسی حقوقی راه حل سیاسی دارد و نیازی به « نیروی نظامی و جنگ و کشتار » نیست. این آن سطح اندیشه ی لازم است که مورد نیاز جامعه ی ماست. من در مقاله - تحت مورد "راه رهایی خلق کرد "
سیاست درست در مورد خلقها را توضیح داده ام. در ایران نیز این سیاست صادق است. و شامل جدایی خواهی هم میشود.
- اتحاد وقتی مشکل گشاست که با انتخاب خود طرف صورت گیرد و نه با توپ و تفنگ.
- فدرالیسم مورد اشاره ی شما نیز یک پیشنهاد است مثل دیگر انواع فدرالیسم. پیشنهاد دادنها خوب است و از مجموع آنها شاید بتوان یک راه حل عملی یافت. این بجای خود مثبت است.
- هر تئوری و اندیشه ی سیاسی را میتوان منتشر کرد تا مورد بحث قرار گیرد.
- اصطلاحا چپ ناسیونالیست را چپ شونیست هم گویند. وطن دوست فرق دارد با ناسیونالیست.
- حفظ تمامیت ارضی ایران تنها با اتحاد داوطلبانه ممکن است. زور مساوی انفجار و تلاشی ست. و از اینرو به اتحاد داوطلبانه و انتخاب خود مردم تأکید دارم و این سیاست را درست میدانم.
دو راهست زور یا انتخاب. من سیاست انتخاب را صحیح میدانم و سعادت همه را در آن می بینم. چرا که پایه ی انتخاب آزادی ست. آنچه ما را متحد میکند آزادیست. و آنچه ما را متلاشی میکند « زور و فشار متقابل» است.