Skip to main content

جناب بهمن موحدی گرامی / قبل

جناب بهمن موحدی گرامی / قبل
کیانوش توکلی

جناب بهمن موحدی گرامی / قبل از اینکه با نظرات شما برخورد کنم ، لازم می دانم یاد اوری بکنم که یکی از تفاوت های مهم ؛ما بین «رزیم تهران» و اپوزیسیون ایران در «نگاه تاکتیکی» و «دیدگاههای استراتژیک» انها نهفته است . رهبران جمهوری اسلامی عموما در «تاکتیک» یکی از احمقانه ترین تاکتیک ها را برمی گزیند (نمونه : اتش زدن سفارت عربستان ) بر عکس اپوزیسیون در اتخاذ تاکتیک عموما بسیار ماهر عمل می کنند. اما در عرصه دیدگاه استراتژیک ؛ اپوزیسیون در مجموعه خود فاقد دیدگاههای طولانی مدت است (بغیر از مجاهدین) اپوزیسیون در این 37 سال بیشتر بدنبال «چشم هم چشمی» بوده تا نقشه و برنامه علمی_ عملی.... در عرصه دیدگاه استراتژیک رهبران رژیم پخته تر عمل کرده اند. یعنی نقشه و برنامه داشته اند و گفته می شود که نزدیک به 2500 کارشناس در اتاق های فکر خامنه ای فعالیت دارند.

دو نمونه عملکرد رهبران جمهوری اسلامی در بزنگاههای تاریخی را با تصمیم رهبران ترکیه و عربستان مقایسه کنیم تا ارزش ها پختگی را در یابیم. نمونه اول: بعد از 11 سپتامبر تبلیغات غربی ها چنا ن فضای سیاسی در جهان ایجاد کرد که برای رهبران سیاسی، راهی بجز دنباله روی از رئیس جمهور بوش نماند، جو بگونه ای شد که حتی شخصیت های صلح طلب و سوسیال دمکرات اروپا هم دنباله رو نئوکانهای امریکا شدند(تونی بلر) .... در حالی که رهبران ایران با زیرکی خاصی ضمن حمایت از سرنگونی صدام و طالبان ، مخفیانه با امریکا یی ها همکاری کردند و اما بطور علنی با اشغالگری امریکایی به مقابله پرداختند و در عمل بمب های کنار جاده ای در اختیار جنگجویان شیعه عراق قرار داند و استراتزی انان خروج امریکائیان از منطقه بود که در نهایت این استراتزی موفق شد که نظامیان غربی را از عراق و افغاستان بیرون نماید. نتیجه« بازی 11 سپتامبر» این شد که 5000 سرباز امریگایی کشته و صد ها میلیارد دلار هزینه روی دست کشورهای غربی بگذارد . دو دشمن خونین جمهوری اسلامی (صدام و طالبان )از قدرت سرنگون شدند و عراق تا حدودی زیادی به کنترل جمهوری اسلامی در امد و هلال شیعه در منطقه تقویت شد. مثال دوم : «بهار عربی بود» بود که غرب ، ترکیه و عربستان در این بازی هم مردود شدند. اسد ماند و داعش ، القانده ، جبهه النصرت و جیش السلام صحنه گردان اصلی در سوریه شدند؛ بعبارت دیگر غرب ؛ ترکیه و عربستان مار در آستین پرورش دادند. ترکیه که قبل از« بهار عربی » به رویایی از زندگی شرقی برای مردمان منطقه(از جمله ایران) تبدیل شده بود و سریال ها ترکی صد ها میلیون بیننده تا اقصی نقاط جهان ؛حتی درامریکا لاتین پیدا کرده بود با عملکرد غلط اردوغان در عرصه سیاست خارجی؛ این کشور همه چیزش را باخت . عربستان با «استراتژی دسته چک» و پرداخت 12 میلیارد به نظامیان مصر، این کشور را از دست اردوغان خارج کرد .ترکیه با پافشاری در«استراتژی سرنگونی اسد» ؛ روسیه و سوریه را از دست داد و همچنین نا خرسندی غرب و ایران را بدبنال داشت ..ترکیه میزبان 2و نیم میلیون پناهجوی سوری شد که عواقب منفی سیاسی _ اجتماعی بسیاری برای این کشور در بر خواهد داشت. روند صلح با پ پ ک یکی از دستاوردهای اردوغان بود با جنگ در سوریه از دست رفت .ترس از تشکیل دولت کردی در جوار مرزهای ترکیه و رسیدن کردها به در یای مدیترانه خواب را از چشمان اردوغان ربود . « فتح الله گلن» که خود هم رزم اردوغان بود در حزب عدالت و توسعه بود دست به تشکیل دولت موازی در ترکیه زده است و «جنبش حزمت » علیه دولت اردوغان براه انداخته است. مناسبات خارجی سکولار ترکیه مبدل به سیاست خارجی فرقه ای کاهش یافت و رابطه ترکیه با کشورهای سنی مذهب (وهابی _ سلفی )منطقه تقویت شد و به زبان ساده تر سیاست خارجی اردوغان شکاف بزرگی مابین حامیان ترک ترکیه افتاد (ترک های شیعه در مقابل ترک ها سنی) عربستان هم در سال 2003 هم چشم بسته بدنبال بوش افتاد و به اتئلاف نظامی علیه صدام حمایت کرد . با روی کار آمدن اوباما و توافق هسته ای (برجام) روابط اش با غرب و امریکا بسردی گرائیده است و این کشور بشدت نگران گرم شدن رابطه ایران با غرب است . ماشین نظامی عربستان در یمن در گل و لای عجیبی گیر کرده است و نفت به سلاحی زنگ زده مبدل شد..نتیجه اینکه در«بازی سوریه»، بازیگران اصلی باختند، حزب الله لبنان ، ایران، ترکیه ،عربستان و غرب باختند ولی بزرگترین باخت را مردم و کشور سوریه متحمل شد.«بازی سوریه» درس های گرانبهایی برای مردم منطقه ار جمله مردم ایران در برداشت. ترس از سوریه ای شدن « بحران های داخلی» مردمان ایران را به خود آورده است .بنابراین استراتژی جدایی طلبی در حال حاضرشانس موفقیت چندانی ندارد .