جناب جم سلام؛
پیش از پاسخ به شما، بسیار متشکرم که این پانویس را بر نوشته ی (شعر) من به مناسبت 8 مارس روز زنان بر آن افزوده اید!
اما در مورد نگاه من و فردوسی و یا هرکس دیگری پیرامون ارجگذاری بر پدیده ی گرانقدر زن و مادر، بی گمان شایسته است که در اینگونه دیالوگ های زنده و کنونی مرزهای گرامیِ حرمت به زنان را در هم نریزیم. همزمان اما، من به شما این حق مسلم را بی هر اما و اگری می دهم که هردو دیدگاه من و فردوسی را چنان تند نقدکرده، رد نموده و یا بپذیرید که می خواهید؛ و در کنار آن همچنین سزاوار است که در میان همه ی ما فرهنگ پلورالیزم رنگین، جایگاه و پایگاه نداشته ی و همگانی خود را در درون جامعه ی چندملیتی تشویق کنیم تا دست آوردهای ظروف رنگین کمانی حفظ شده و ای بسا بیش از پیش ارزگذاری شان نیز آزادی بیان و قلم بیابد؛ حتی اگر بخشی از آن چندش آور باشد.
به همین خاطر پیشنهاد می کنم که شما هم همچون من و فردوسی و...دیدگاه خود را پیرامون روز زنان آزادانه و دلبخواه چنان بازگو کنید که باورداشته و می دارید. در مورد اینکه نوشته اید من مادرم را خدای خود می دانم! این یک واقعیت روشن است که هدف من از گویش چنین جمله ای تنها سپاسگزاری بر خلقت من بهنام و دیگرانیی ست که توسط مادران شان بوقوع پیوسته است؛ و جایگاه او، اوی زنان می بایست بسیار بالاتر از هردعاوی دهان پُرکنی باشد که امروزها، دکان چهارسوی پُردرآمد پاسداران حماقت و ارتجاع شده و در این سال های سیاه و زن ستیز؛ بساط ولایت مطلق فقیه از فریب و بی حرمتی به زنان تاکنون و همچنان ارتزاق کرده است و می کند.
بیائید باهم علیه ارتجاع زن ستیز مبارزه ی مشترک کنیم. تندرست باشید