Skip to main content

سلام جناب Anonymous؛

سلام جناب Anonymous؛
بهنام چنگائی

سلام جناب Anonymous؛
پیش از همه سپاسگزارم که شما این مقاله ی کوتاه مرا خوانده اید و همینطور برای نوشتن پانویس انتقادی تان! مقاله ای که بیش از همه در راستای گرامیداشت بهار و رسای چند و چون سازندگی و بالندگی ذاتی و طبیعی او و نوع انسان کار نگاشته است. زیرا به باور من، بهار سوگل همه ی فصول سال است که پیوسته پشتگرامی و انگیزه ی تحمل سختی و سنگینی و سرمای استخوانسوز و گذر از کولاک ها و یخبدان های فصل زمستان زندگی بوده و همچنان می باشد.

اما، جای هیچ بحث بی ربطی وجود ندارد که حق با شماست و مقاله بار عاطفی بالائی دارد و در پردازش رابطه ی انسان کار و بهار، دچار نوعی تخیل و رمانتیسم ذهنی و آرمانگرائی ست؛ و نه چندان واقعی و عینی و ملموس. چرا؟ چونکه نوع انسان کارمزد (99%) درصدی ها با همه تلاش بهارگونه و همیشگی ِ آبا و اجدادی شان که تولیدگر همه ی پدیدهای مورد نیاز هستی و آدمی ست، او اما، از محصول تلاش خود حق برداشت ناچیز و یا اغلب در مرز بخور و نمیر قراردارد و همچنان اوی نوعی در سراسر جهان گرفتار تنگدستی ها، نادارائی ها و نارسائی های مهلک و هراسناک دچار می باشد.

در حالیکه اوی (1%)درصدی ها، نه کار می کند و نه تولیدی مفید بحال انسان دارد، ، او سرمایه سالار شگفتا که در طول تاریخ ِکشف ابزار تولید و فراگرفتن اشکال انباشت، نقش اش در این میانه ها، تنها بشکل بیمارروانی، دچار انباشت ثروت و مال اندوزی بی هوده می باشد. یک در صدری هائی که با بهره کشی از کار کارگران زندگی انگلی کرده و می کنند و هرگز مفید بحال انسان نبوده و نیستند؛ اما بی شرمانه بر تارک سر انسان کارمزد در سراسر جهان نشسته و بر اراده ی سازنده ی او تازیانه ی فقر و گرسنگی و بیکاری می زند و هستی خانوادگی او را نیز نسل به نسل به زنجیر وابستگی سرمایه کشیده و بیشترین بهره اقتصادی و سیاسی را از محصول کار کارمزدان (یدی ـ فکری) می برند

بی گمان روزی خواهد رسید که داغ ننگ بهره کشی انسان از انسان از چهره و افکار و اعمال انسان های نوعدوست و برابریخواه زدوده شود. و استفاده ی سمبولیک از نفس بهار و جشن نوروز، و توان و تغییرهای مضمونی پوشیده ی در و از آن نیز، صرفا پشتوانه ی همین آرزو ها و ایجاد امیدواری های به فرداهای دیگر و بهتر برای بشریت محروم و مظلوم است که من بر آنها بشکل تراژدیک انگشت نهاده ام. همزمان لازم می دانم که دوباره تکرار کنم دگرگونی کار توده هاست و حفظ آن تنها و تنها از پس توان شگرف کارگران برمی آید و این آنها هستند که باید اراده ی طبقاتی خود را سازمان دهند و دستآوردهای 99%درصدی ها را با اراده ی سیاسی و اجتماعی و رنگین خود حفط کنند.
باسپاس تندرست باشید