Skip to main content

دوست و هم میهن گرامی آقای

دوست و هم میهن گرامی آقای
Anonymous

دوست و هم میهن گرامی آقای "محمد"!

دوست و هم میهن گرامی آقای "محمد"!
من با پرسش شما دال بر :"دوما، آقای موحدی میتوانید توضیح دهید که شاهزاده چگونه و به چه شکلی‌ یا با کدام فکر و گفتار مرتجع شد.[؟]" روی به جنابی که زیر نام "بهمن موحدی" وظیفۀ کامنت نویسی زیر همۀ نوشته ها و تقریبا بدون اسثنناء در "ایران گلوبال" را بخود محول کرده است، موافقم.
براین باورم که شاهزادۀ ایرانیان در همین نوشتۀ بالا و تنظیم شده از سوی من بر گرفته از گفتگوی با مجریان برنامۀ "ندای دوستی از اسراییل به ایران" (در رادیو رادیس این)، از جمله به آقای "بهمن موحدی" نیز پاسخ داده است
بر این باورم که جناب "بهمن موحدی"، اصولا معنی "ارتجاع" را نمی داند و بیهوده و در مورد همه بکار می برد.
بقول آقای کیانوش توکلی، "آقای بهمن موحدی" در چهل سال پیش زندگی می کند.(نقل به مضمون)
حکایت:
"روزگاری فردی به حجرۀ یک حکیم باشی رفت از حکیم پرسید:
"نفت دارید؟"
حکیم پاسخ داد:
نه!

فرد به گوشه ای رفت، شلوار از تن برون کشید و بر حجره شاشید و گفت: باید شاشید بر حجره ای که نفت ندارد.
روز بعد همان فرد به حجره آمد و از حکیم باشی پرسید:"نفت دارید؟"
حکیم باشی در پاسخ گفت:"بلی"!
فرد به گوشه ای در حجره رفت، شلوارش را پایین کشید و شاشید.
روز سوم نیز به همین منوال گذشت حکیم باشی به فرد گفت:
"برو ان گوشه شاشت را بکن!"
حالا این حکایت امثال جناب "بهمن موحدی" و ..است که اصولا نوشتۀ اصلی در بالا را اصولا نخوانده اند و نظرمی دهند.
چاره ای ندارم جز اینکه بخش هایی از یک ترانۀ به زبان دری، که توسط "فرهاد دریا"، یکی از هنرمندان میهن دوست افغانسان خوانده شد را بیاورم که گفت:
"گل می گذرد موسم گل می گذرد...ما شیشته و کاروان ز پل می گذرد....امسال گذرد، سال دگر باز آید...یک سال دگر عمر جوان می گذرد...دنیا گذران، دنیل گذران و کار دنیا گذران..."
و از آن به کمک "مولوی" الهام بگیرم که گفت:
"از مکافات عمل غافل مشو...گندم از گندم بروید جو ز جو!" تا بر این شوم که "تورک" ها و جنابی بنام "بهمن موحدی" ، یک گونه می اندیشند، اما در دو چبهه!
در پیوند با شاهزادۀ ایرانیان ، شاهزاده رضا پهلوی و در پایان این یادداشت کوتاه به جنابانی همانند آقای "بهمن موحدی " با الهام از سعدی با صدای بلند می گویم:
"ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است!"

کیلنوش رشیدی قادی
نخستین روز فروردین ماه سال 7038 میترایی