در جواب به اقا و یا خانم لا...چین.... بایستی عرض شود که خوشبختانه من و خانواده ام ایران را خوب می شناسیم. به این دلیل که من از خانواده ای آمده ام که بین 3 برادری که هستیم و یک پدر , بیش از 50 سال روی هم رفته به این مملکت و در ارتش , از مرز و بوم واز ناموس خواهران و مادران این کشور دفاع کردیم. ولی متاسفانه درست موقعی که بردارم در روزهای سرنوشت ساز بین ایران وعراق در رژیم قبلی در مرز مهاباد به مدت های طولانی در حال آماده باش بودند , اتفاقی افتاد که طرز فکر و نوع اندیشه ما را بطور کلی عوض کرد . وماجرا از قرار این بود که روزی موقعی که خواهرم از دانشگاه تهران به خانه برمیگشت ودر سر را در یکی از دکه های روزنامه فروشی ها که همیشه مجله « فردوسی» را خرید میکرد , جوان قرتی تازه بدوران رسیده که با فرهنگ رستاحیزی اجین شده بود, نه تنها دستی به باسن خواهرم مالیده بود
اقا و یا خانم لا...چین....من در کشوری رشد کردم که , من, اجدادم و تمام فامیل و دوست هایم تنها بخاطر ترک بودن بیش از 90 سال است نه تنها « آدم» بحساب نمی آییم حتی با داشتن لهجه که یک امر طبیعی انسان هاست, همیشه تحقیر شده ایم. شوهر خواهرم که اهل شمال است در این فرهنگ بیمار گونه شما ها ( بی غیرت) تشریف دارند. هم وطن عرب خوزستانی که شاهرگ اقتصادی شما ها را بیش از نیم قرن تهیّه کرده اند , به بدترین نوع تحقیر ها از زمان فردوسی نیک سرشت گرفتار شده اند. این بیماری هنوز ادامه دارد. رئیس جمهور یک کشور همچون خاتمی که در نشستی ترک های ایران را مسخره میکند واخوند مفت خورش شمالی ها را بی غیرت می نامد , با چه فرهنگی می خواهید این کشور را به من شناسائی بکنید؟ راستی شما ها هیچ وقت خیال نمی کردید که این ( دمل چرکین برتریّت نژادی) روزی خواهد ترکید؟..هر کشوری برای خود تاریخی دارد که به تحقیق علمی نیازمند است . ولی تاریخ تحریف شده ایران آنچنان دمیده و بزرگ شده است که عقل و منطق را به کنار گذاشته است. تاریخ ایران همان جمله معروف ناپلئون است که می گوید (( تاریخ «ایران » دروغ های هستند که همه متفق القولند))... بهترین ها را برایتان آرزومندم...