Skip to main content

بنده علاقه ای به جدل با کسانی

بنده علاقه ای به جدل با کسانی
اقبال اقبالی

بنده علاقه ای به جدل با کسانی ندارم که بشکه های تنفر و کینه نژادی-قومی هستند. سر سخن من با نیروهای آزادیخواه و سکولار دمکرات است ولاغیر! در هرجای کره زمین مردمی باشند که بر سر همبستگی انسانی و سکولار دمکراتیک همپیمان شوند؛ من یکی از متحدین آنها هستم. در مورد آذزبایجان عرض کنم که شوربختانه بخش قابل توجهی متاثر از نیروی فاشیستی پان ترک (ائتلاف اردوغان - داعش) است که شعار خلیج عربی و "فارس" ستیزی را در دستور کار دارند.
نیروهای آزادیخواه و سکولار دمکرات آذربایجان بهترست نخست تکلیف خود را با فاشیست های پان ترک روشن کنند، سپس می توان در مورد چه باید کرد وارد پلمیک سازنده شد.
خلاصه کلام؛
1-تحت هیچ شرایطی حمایت از جریانات فاشیستی برای من قابل تصور نیست.
2-از همه نیروهای آزادیخواه و سکولار دمکراتی که از همبستگی انسانی مردم دفاع می کنند، دفاع می شود.

در مور مسئله کردستان در نوشته "دو کلام در دفاع از خودمدیریتی سکولار دمکراتیک در روژاوا (کردستان سوریه)" نظر من صراحت دارد.
http://iranglobal.info/node/53863
"از درون تحولات بزرگ همواره امکان سربراوردن نیروهای واپسگرا و عناصر سازنده آینده بهتر وجود دارد. از دورن انقلاب کبیر فرانسه، جنگ های داخلی امریکا، انقلاب مشروطه ایران و .. ارزش های جهانشمول زاده شدند. بالعکس از درون انقلاب بهمن نیروئی بقدرت رسید که پتانسیل ویرانگرانه، واپسگرایانه و انسان ستیزانه آن، آشکارتر از آفتاب است!
خاورمیانه در تب بحران میان دو جبهه ارتجاعی - فاشیستی واپسگرا و حرکت مدرن آینده ساز میسوزد. یکسوی ارتجاع منطقه اسلامگرایان سنی و شیعه بمیدان آمده تا منطقه و اگر بتوانند سایر کشورهای دیگر را به قهقرای صدر اسلام بکشانند و جبهه دیگر مردم عمدتن سازمان نیافته اند که به اینده ای آزاد، سوسیال و سکولار دمکراتیک دلبسته اند.
سوریه مصداق تضادی می باشد که در منطقه جریان دارد و به قتلگاه مردم تبدیل شده ست. از میان شعله های آتش و خمپاره و خون های جاری در سنگرها، مشعلی سوسوکنان بر آینده ای بهتر در انتهای تونل جنگ و بربریت بچشم می خورد.
"امروز، 17 مارس ، گروه ها و کنشگران کرد سوریه در نشستی در "رمیلان" در شمال سوریه، برپایی سیستم فدرال را در کردستان سوریه اعلام کردند".
این موضوع ما را برآن می دارد تا در مورد فدرالیسم مکث کنیم. شعارهای فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت ملل تا زمانی که مبانی تئوریک و سمتگیری های سیاسی – اجتماعی خود را تبیین نسازند، می توانند در چارچوب شعارهای بسیج کننده پوپولیستی به ابزار دست نیروهای ارتجاعی - فاشیستی تبدیل شوند. نیروهای پیشرو نمی توانند با مصالح قدیمی و فرسوده، جامعه نوین را پی ریزی کنند. شعارهای پوپولیستی حق تعیین سرنوشت خلق ها و فدرالیسم لانه های نیروهای ارتجاعی بومی گرا می باشد که جاده قدرتگیری فاشیست ها، فئودال ها، خان ها، دیکتاتورها و اسلامگرایان را فرش می کنند.
اکنون زمان آن فرا رسیده که گامی بلند برداریم و از عزیمتگاه نیروهای مدرن، بالنده و آینده ساز جوامع، شعارهای خود را تدقیق کنیم. مرزهایمان را با نیروهای ارتجاعی شفاف کنیم تا مردمان منطقه درست را از نادرست و دوستان را از دشمنان تشخیص دهند.
نیروهای پیشرو، آزادیخواه و سکولار دمکرات نمی توانند زیر شعارهای پوپولیستی به کیف کش های ارتجاع سقوط کنند. از اینرو عناصر انسانی، آزادیخواهانه و دادگرانه سکولار دمکراسی را به زبان سیاسی روز ترجمه نموده و با مطالبه خودمدیریتی سکولار دمکراتیک، مرزهای مذهبی و تباری را کوتاه و کوتاهتر می کنند. در سمتگیری پوپولیستی فدرال خواهی و حق تعیین سرنوشت خلق ها، برپائی دیوارهای خونی، قومی، قبیله ای، نژادی و مذهبی بلندتر میشوند.
این سمتگیری در گوهر خود نه تنها مرکزگریز، بلکه دگرگریز و نفرت افرین بوده و تمایل به درونگرانی تباری را تقویت می کند. در حالی که سیاست خودمدیریتی سکولار دمکراتیک ناظر بر حقوق خود و همزمان تقویت اشتراکات و تعمیق دمکراسی و پیامد آن تقویت همبستگی مردمان و گیتی گرائی است.
خودمدیریتی سکولار دمکراتیک، نیروهای فاشیستی - ارتجاعی مذهبی، قومی، تباری را از خاستگاه انسانمدارانه و سکولار دمکراتیک بمبارزه می طلبد. شعار فدرالیسم در روژوا از چنین گوهری برخوردار است، "