Skip to main content

سلام آقای آزاد

سلام آقای آزاد
Anonymous

سلام آقای آزاد
می دانیم که اگر کلمه (لا اله الا الله) را بدون (الا الله) به معنی نیست خدایی، استفاده کنیم، از نظر دینی کفر و شرک است
بر اساس پاسخ آقای آرسن نظریان به مقاله آقای قره جه لو، که در نشریه شهروند هشتم ژوئن سال 2008 درج گردیده، به نظر می رسد که شما تمام اعترافات کاچازنونی را ذکر نکرده اید. لذا برای آگاهی شما و خوانندگان محترم، به بخش هایی از پاسخ ایشان اشاره می کنم
لازم به یادآوری است که تا هنگام ظهور و به قدرت رسیدن آتاتورک، دولت ترکیه تعدادی از عاملان قتل عام را دستگیر، مجازات و حتی اعدام کرد. خودِ آتاتورک نیز واقعیت قتل عام هموطنان مسیحی اش به دست حکومت ترکهای جوان را تایید کرده است. آتاتورک در مصاحبه ای با نشریه "لوس آنجلس اگزمین" در سال 1926 در مورد حکومت ترکان جوان که پیش از او بر سر حکومت بودند میگوید "هم اینان بودند که با سیاستهای ننگین خود بیش از یک میلیون مسیحی را

به سوی کوچ اجباری و هلاکت سوق دادند" (1)
استناد به کتاب کاجازنونی برای رد و انکار واقعیت ژنوسید ارامنه، جز خلط مبحث هیچ چیز دیگری نیست. مانیفست کاجازنونی در بهترین حالت می تواند برای انتقاد و تخطئه کردن یک حزب سیاسی به کار رود، اما هرگز نمی تواند در راه انکار واقعیت قتل عام ارامنه مورد استفاده (بخوانید سوءاستفاده) قرار گیرد، زیرا کاجازنونی نه تنها هرگز سخنی در رد واقعیت قتل عام در مانیفست خودش نگفته، بلکه حتی در چند جا، به طور صریح، ولی گذرا از جنایاتی که بر ملتش رفته و نامی جز قتل عام و نسل کشی بر آن نمی توان گذاشت، سخن می گوید. در واقع، این دوست ما پا را فراتر از خلط مبحث صرف گذاشته و عملا به جعل سند می پردازد. ایشان در "ترجمه" ادعایی خود مدعی می شود که "کاجازنونی در تمام گزارش خود سخنی از نسل کشی ارامنه به زبان نمی آورد."
برای نشان دادن عمق سوءاستفاده ای که آقای قرجه لو از مانیفست کاجازنونی برای توجیه و یا رد واقعیت ژنوسید ارامنه می کند، فقط به دو سه مورد از همان متن (انگلیسی) که ایشان با طمانینه بسیار به عنوان حجت آخر ارائه می دهد، اشاره می کنم. کسانی که به زبان انگلیسی آشنایی دارند، می توانند خود به متون اشاره شده مراجعه و مقایسه کنند.
در صفحه 32 متن انگلیسی می خوانیم (2):
" اخراجها، تبعیدهای دستجمعی و کشتارهایی که در تابستان و پائیز 1915 صورت گرفت، ضربه ای کشنده بر مساله ارمنی وارد آورد. نصف سرزمین ارمنستان تاریخی ـ همان نصفی که در آن شالوده استقلال ما بر پایه سنتهای دیپلماسی اروپایی می بایستی ریخته شود ــ خالی از سکنه ارمنی شده بود. در استانهای ارمنی نشین ترکیه دیگر سکنه ارمنی باقی نمانده بود. ترکها می دانستند چه می کنند و امروز دلیلی برای پشیمانی ندارند. کاری که آنها کردند قاطعانه ترین روش برای پایان بخشیدن به مساله ارمنی در ترکیه بود ... ".
در همان صفحه:
"انسانهای متمدن ممکن است در رویارویی با این جنایت غیرقابل توصیف از خشم به لرزه درآیند و سیاستمداران ممکن است کلمات تهدیدآمیزی علیه ترکیه جنایتکار به کارببرند. ممکن است کتابهای "آبی"، "زرد"، "نارنجی" و یا اوراق و اسناد دیگری در محکوم کردن این جنایات منتشر شوند. روحانیون می توانند در کلیساها عقوبت الهی برای جنایتکارن طلب کنند و مطبوعات همه کشورها می توانند مملو از شرح جزییات دلخراش و شهادتهای شاهدان عینی باشند. آنها هرچه بخواهند می توانند بگویند، اما اکنون دیگر کار از کار گذشته و کلمات اجساد فروافتادگان در صحاری عربستان(3) را زنده نخواهند کرد و خانه های ویران شده را بازسازی و سرزمینی را که از سکنه اش خالی شده آباد نخواهند نمود. ترکها می دانستند چه می کنند ...."
در همان صفحه و صفحه 33 متن انگلیسی، حتی از زبان وی کلمه "هولوکاست" به کار برده شده است:
"سالهای 1915 و تمامی سال 1916، سالهای یأس و نومیدی و عزاداری برای همه ما بود. دهها و صدها هزار پناهنده، همه آنهایی که از هولوکاست(4) جان سالم به در برده بودند به ایالات مختلف روسیه ریخته بودند. سیل انسانهای قحطی زده، برهنه، بیمار، وحشتزده و نومید روستاها و شهرهای ما را پرکرده بودند. اینها به کشور ما(5) ، یعنی جایی که خود ویران و قحطی زده بود می آمدند، بر سر یکدیگر انباشته می شدند و جلوی چشمان ما و در آستانه خانه هایمان از قحطی و مرض جان می سپردند... "
پی نوشت آقای نظریان:
1ـ"من همه شان را می کشم. من باید تمامی اعضای حزب "اتحاد و ترقی" را نابود سازم. هم اینان بودند که با سیاستهای ننگین خود بیش از یک میلیون مسیحی را به سوی کوچ اجباری و هلاکت سوق دادند". (مصاحبه با نشریه "لوس آنجلس اگزمین در سال 1926)
2ـ ترجمه ها ازآن نویسنده است.
3ـ مقصود صحاری شمال سوریه است که تبعیدیان به آنجا رانده می شدند (مترجم).